در روزهاي پاياني سال 2017، من يک پرواز 13 ساعته به شيلي داشتم و قصدم اين بود که در سال جديد، در ارتفاعات پاتاگونيا به کوهپيمايي بپردازم. زماني که به مقصد رسيدم، فهميدم بايد کاري کنم تا بتوانم خودم را با 5 ساعت تفاوت زماني که بين کاليفرنيا و شيلي بود وفق دهم.
من مي خواستم تعطيلات فعال و پرکاري داشته باشم. بنابراين ساعت 3 صبح کاملا بيدار بودم، چرا که جت لگ (اختلال ساعت داخلي بدن) در برنامه من جايي نداشت!
افراد راه حل هاي زيادي را براي مقابله با تاثيرات پروازهاي طولاني مدت و تفاوت زمان محلي پيشنهاد مي کنند. من معتقد هستم شما فقط بايد دو کار ساده انجام دهيد.
اول، در زمان پرواز به ميزان مناسبي آب بنوشيد تا آب بدنتان تامين شود. دوم، وقتي هواپيما فرود مي آيد به سرعت تلاش کنيد خودتان را با زمان محلي وفق دهيد.
لحظه اي که زمان در کشور خانه خود را محاسبه مي کنيد، خود را به دردسر انداخته ايد. اگر وقتي به مقصد مي رسيد هوا روشن است، حتي در صورتي که بدنتان به شما مي گويد نياز به استراحت داريد، بيدار مانده و بيرون برويد.
تمرکز بر روي اينکه الان کجا هستيد و زندگي در زمان حال، به جاي تمرکز بر جايي که از آن آمده ايد مي تواند در کسب و کار هم صدق کند. اغلب اوقات، کمپاني ها به دليل اينکه به جاي نوآوري براي آينده در موفقيت هاي گذشته خود سير مي کنند، شکست مي خورند. همه ما گاهي اوقات از امروز خود غافل شده و در مشکلات ديروزي غرق مي شويم.
اگر تمرکز بر روي زمان حال مي تواند به شما کمک کند خود را با زمان محلي وفق دهيد، حتما مي تواند به کسب و کارتان نيز کمک کند. اينجا چهار روش براي زندگي در زمان حال معرفي کرده ايم.
هر روز صبح، من ساعت 5:30 بيدار مي شوم و با سگ هايم به پياده روي مي روم. پيش از آنکه خانه را براي پياده روي ترک کنم، ايميل هايم را چک مي کنم تا ببينم آيا در شب گذشته اتفاق خاصي افتاده است يا خير. همچنين تقويم را نيز چک مي کنم تا ببينم دقيقا امروز چه روزي است.
وقتي از بيرون رفتن لذت مي برم، در هواي تازه نفس مي کشم و سعي مي کنم کاملا در لحظه زندگي کنم. وقتي شروع به کار مي کنم، سرحال و متمرکز هستم و کاملا براي يک روز تازه آمادگي دارم.
در روز سال نو، من در ارتفاعات پاتاگونيا به کوه نوردي پرداختم. 13.8 مايل سخره نوردي سخت و سنگين، يکي از سخت ترين کارهايي بود که من تا به حال انجام داده بودم. پس از آن، هر چالشي که در سال 2018 با آن رو به رو شوم ساده تر به نظرم خواهد رسيد.
حالا من هر روز ابتدا به سخت ترين و چالش برانگيزترين کارم مي پردازم. پس از اينکه سخت ترين کارم را انجام مي دهم، ذهنم براي تمرکز روي چيزهاي ديگر خالي مي شود.
مردم اغلب پشت ميز نشستن را با متمرکز بودن قاطي مي کنند. اما جالب است بدانيد که نشستن در يک جاي ثابت براي ساعات طولاني هميشه باعث حواس پرتي و عدم تمرکز مي شود. تغيير محيط کار براي متمرکز بودن عالي است.
من به تماس هاي تلفني به چشم فرصتي عالي براي بيرون رفتن از دفتر نگاه مي کنم. راه رفتن و حرف زدن از طرفي به من براي تمرکز بر روي مکالماتم کمک ميکند و از طرف ديگر من را از کامپيوتر و ايميل ها، پيام ها و خبرهاي شبکه هاي اجتماعي دور نگه مي دارد.
پس از آنکه پروفسور سوزان دينارسکي، استاد دانشگاه ميشيگان مقاله اي را مطالعه کرد که در آن اثبات شده بود دانشجوياني که در کلاس درس از لپتاپ استفاده مي کنند، کمتر از دانشجوياني که از مداد و کاغذ استفاده مي کنند درس را متوجه مي شوند، مجددا استفاده از دستگاه هاي الکترونيکي را در کلاس هاي درسي خود ممنوع کرد.
ملاقاتهاي کاري معمولاً نسبت به کلاسهاي درسي، نياز به تمرکز و همکاري بيشتري دارد. اما نه وقتي که دستگاههاي الکترونيکي تمرکز اعضا را به هم ميريزد. وقتي همه افراد لپتاپ، تبلت و موبايلهاي خود را کنار بگذارند، قرارهاي ملاقات شما متمرکزتر و پربارتر خواهند شد.
تمرکز و زندگي در زمان حال بهمنظور مقابله با جت لگ، به شما کمک ميکند بيشتر از تعطيلاتي که بهدقت براي آن برنامهريزي کردهايد لذت ببريد. اگر همين کار را در شغل خود نيز انجام دهيد، ميتوانيد مؤثرتر بوده و در کسبوکار خود درآمد بيشتري داشته باشيد.
مسير زندگي را کليک کنيد
دانشگاه زندگي با شماست
درباره این سایت