مقالات فن بيان



بسياري از ن براي مادرشدن و بچه دار شدن اشتياق دارند_ دوست دارند دربار? بچه ­ها بدانند، بچ? خودشان را بزرگ کنند و از اين راه، رابط? خودشان با طرف مقابل را به سطح بالاتري برسانند. درسرتاسر دنيا مردم باور دارند که پدر يا مادر شدن بزرگ­ترين موهبتي­ است که هرکس مي‌تواند دريافت کند. و البته اين مسئله واقعا دل‌گرم ­کننده است که مادرها هميشه اين نعمت را گرامي مي‌دارند، چراکه تبديل شدن به يک مادر سبب ايجاد تغييرات عميقي در يک زن و زندگي شويي او مي­شود و همچنين تاثير شگرفي بر مقدار کليِ شادي او مي‌گذارد…اما آيا اين تغيير فقط در جهت مثبت است؟


اصولاً خانواده‌ها از بچه دار شدن و راه‌دادن او به جمع‌شان استقبال مي‌کنند. اما همين که رابط? يک مادر با فرزندش رشد مي­کند، روابط‌اش با ديگران رو به زوال و خرابي مي‌رود. من ده‌ها سال روي تاثيرات رواني‌اي که بچه‌دار شدن مي­تواند باعث‌اش شود تحقيق کردم و در ادامه نتيج? تمام تحقيقاتم را براي‌تان خلاصه مي‌کنم.


بچه دار شدن


نتيجه‌اي جز تنهايي عايدمان نمي‌شود؟


مردم وقتي ازدواج مي­کنند معمولاً از اينکه با همسرشان عشق­بازي کنند لذت مي‌برند. اما بعد از مدتي، مسائل دچار تغييراتي مي‌شوند. به­ طور ميانگين، درصد رضايت زوج‌ها از ازدواج‌شان بعد از گذشت يک سال افت مي‌کند و اگر اين افت به صورت تنزلي ادامه پيدا کند، ممکن است به طلاق منجر شود. اين‌چنين است که عشق حقيقي تبديل به يک بازيِ اعصاب‌خردکن تبديل مي‌شود. و هم? اين‌ها قبل از اين اتفاق مي‌افتد که بخواهيد براي بچه‌ دار شدن ذوق کنيد يا براي‌اش صندلي کودک و قنداق بخريد.


حدود سي سال تحقيقات بر روي مسئل? تاثير بچه‌دار شدن روي ازدواج، با اين نتايج نهايي به پايان رسيد: روابط شويي پس از به دنيا آمدن کودک تخريب مي‌شود. اگر بخواهيم درصد نيتي زوج‌هايي که بچه‌دار شده­اند را با زوج‌هاي بدون بچه مقايسه کنيم، ميزان نيتي مورد اول دوبرابر مورد دوم است. چنانچه حاملگي مادر بدون برنامه‌ريزي هم باشد، تاثير به­غايت وحشتناک‌تري روي رابطه‌شان خواهد داشت.



نکت? خنده‌دار اين است که اگرچه درصد رضايت تازه عروس و دامادها تنزل دارد، اما درعين حال درصد علاقه‌شان به امر طلاق نيز تنزل پيدا مي‌کند. بنابراين، شايد بچه‌ دار شدن شما را بدبخت کند، ولي نيم? پر ليوان اين است که در کنار هم بدبخت مي‌شويد.


متاسفانه، اين نيتي در ازدواج سبب کاهش در مقدار شادي روزانه‌تان مي­شود، چراکه بزرگ‌ترين عامل شادي و رضايت زوج‌ها، معلولِ رضايت طرفين از يکديگر است.


اگر اين حس و تاثير منفي براي برخي پدران يا مادران آشنا بنظر مي‌آيد، بايد بگويم که خائن هستيد، چرا که بسياري از زوج‌هاي جوان فکر مي‌کنند بچه‌ دار شدن آنها را به هم نزديک‌تر مي­کند و مانعِ خرابيِ پايه‌هاي ازدواج‌شان مي­شود، و شما هم جزو همين افراد بوديد. هنوز هم اين باور که بچه سبب پيشرفت روابط شويي مي­شود، به عنوان افسانه‌اي سمج بين زوج‌هاي جوان و عاشق به کار خود ادامه مي‌دهد.


بچه دار شدن


مسيري از مبدأ عشاق بودن به سمت پدر/مادر شدن


به‌نظر واضح مي‌آيد که اضافه‌شدن بچه به ساختار خانواده سبب ايجاد تغيير در محرک‌هاي آن مي‌شود. و واقعا هم اين نوزاد سبب تحول در فعل و انفعالات زوجين با يکديگر مي‌شود. پدر و مادر اغلب از هم دورتر مي‌شوند و نظم خاصي به کارهاي روزانه‌شان حاکم مي‌شود، همان طوري که در آموزش­هاي پدر/مادر شدن يادگرفته بودند. منظور، همان پايه‌هاي دنيويِ اين مسئله است، يعني بچه را تغذيه کنند، حمام‌اش کنند و لباس هاي خوب تن‌اش کنند، و براي انرژي و زمان خواب و بيداري‌اش برنامه تعيين کنند. براي اينکه همه چيز هم روي غلطک بيفتد، خانواده‌ها روي اينکه چه کسي بچه را با ماشين اين‌طرف و آن‌طرف ببرد يا چه کسي به سوپرمارکت برود تا فلان جنس را بخرد، بحث مي‌کنند. اين درحالي است که مي‌بايستي راجب آخرين شايعاتي که شنيده‌اند يا طرز تفکرشان راجب انتخابات رياست جمهوري صحبت کنند. سوال کردن دربار? اينکه روزشان چطور بوده، جاي خود را به اين سوال که: (آيا به‌نظرت پوشک‌اش به اندازه کافي پر شده؟) داده است.



تغييراتي که بالاتر راجب‌شان صحبت کرديم مي‌توانند در لايه‌هاي عميق‌تري نيز پيش بروند. هويت‌هاي بنيادي مي‌توانند تغيير کنند_ از زن به مادر، يا اگر خيلي صميمي‌تر باشند، از عشاق به والدين. حتي در زوج‌هاي هم‌جنس، ورود بچه سبب کاهش رضايت و همچنين کاهش رابطه جنسي مي‌شود. در خصوص صميميت جنسي بايد اشاره کنم که والدين ديگر، دست از زدن حرف‌هاي کوچک، يا يک سري کارها براي خشنوديِ همسر خود برمي‌دارند. پيامک‌هاي شهوت‌آلود جاي خود را به پيام‌هايي که بيشتر شبيه ليست خريد است مي‌دهند.


 


بيشتر فشارها بر دوش مادران است!


جاي تعجب ندارد که  مادران بخش سنگين پدر/مادر شدن را تحمل مي‌کنند. حتي وقتي هم پدر و هم مادر بيرون از خانه کار مي‌کنند و حتي در زوج‌هايي که تصميم مي‌گيرند کارهاي روزمره به‌طور مساوي بين‌شان تقسيم شود، باز هم درصد بالايي از والدين، به سمتِ همان کليش? جنسي قديمي راجب پدر/مادر بودن حرکت مي‌کنند. اينکه زن‌ها کساني‌اند که بايد هميشه گوش‌به‌زنگ باشند، نيمه‌شب بيدار شوند تا براي بچه دستمال کاغذي بياورند و يا به مدرسه احضار شوند.


در ادام? اين الگو، تازگي‌ها مادران رابطه‌شان را با خانه قطع کرده، و تمام وقت و انرژي‌شان را صرف کار‌کردن بيرون از خانه مي‌کنند، که اين مسئله منجر به افتادنِ بار تمامي مسئوليت‌ها به دوش پدر مي‌شود. مهم نيست کدام يکي مجبور شود وقت و انرژي بيشتري روي مراقبت و پرورش فرزند کند، نتيجه يکي است. دو طرف حس نااميدي، گناه و پريشاني مي‌کنند.


مادرانِ جديد اغلب راجب اين حرف مي‌زنند که از زندگي اجتماعي‌شان دور شدند، و رابطه‌شان با دوستان و همکاران قطع شده و تبديل به آدم گوشه‌گيري شدند. تمامي اين تغييرات سبب ايجاد تحولات بنيادي و طولاني‌مدت در حيط? حمايت مادرانِ نسلِ جديد از همسران خود شده.



نتايج اين‌گونه روابطِ پرتنش، مي‌تواند آسيب‌هاي جدي در انواع و اقسام ابعاد انسان باشد. استرس‌هاي دوران تأهل_ که به مراتب جدي‌تر از انواع ديگر استرس‌اند_ دربردارند? بسياري از مشکلات جسمي است. همچنين علائمي مثل افسردگي و ديگر مشکلات ذهني را نيز به بار مي‌آورد. ارتباط بين مشکلات رواني و شويي به انداز? کافي محکم و نزديک هست که براساس تحقيقات، مشاور شويي يکي از بهترين راه‌هاي درمان افسردگي و ديگر بيماري‌هاي رواني شناخته مي‌شود.



نوري در انتهاي تونل؟


اگر ورود کودکان به زندگي هاي شويي سبب محنت و سختي مي‌شود، پس جدايي آن‌ها حامل فايده است؟ بعضي روابط، زماني که بچه‌ها خانه را ترک مي‌کنند به سمت و سوي پيشرفت قدم برمي‌دارند. در بعضي موارد ديگر نيز، ورود بچه باعث مي‌شود زوجين بفهمند که تنها وجه اشتراک‌شان يک سري علاق? خاص بوده و نه هيچ‌چيزِ ديگري.


اين مضررات و نکات منفي ممکن است بتوانند دليل اينکه چرا ن سرتاسر دنيا تمايل کم‌تري به توليد مثل دارند را توجيه کند. درصد نِ بدون بچه (از سن 15تا44سال) در طول دو نسل افزايشِ سرسام‌آوري داشته است.


برعکس تصويرِ ملالت‌آوري که من و محققيني مثل من از مادربودن ساختيم (متاسفم مادر عزيزم)، بيشتر مادران (و پدران) معتقداند پدر/مادر بودن بالاترين سطح لذت است. حتي با اينکه مادرها مي‌گويند که رنج و دردِ به دنياآوردن بچه بي‌مثال و غيرقابل تحمل است، بازهم فکر مي‌کنند که ارزشش را دارد. احتمالاً  براين باورند که بزرگ کردن بچه، ارزش ازدست‌دادن و زوال رابط? عاشقانه‌شان را دارد.


براي مقالات بيشتر کليک کنيد


رعايت کردن آداب معاشرت موضوعي است که همه افراد مخصوصاً ن بايد به آن توجه کنند و در زندگي روزمره به کار بگيرند. در ادامه 8 قانون آداب معاشرت را نوشته‌ايم، بنابراين همراه ما باشيد.


1 – حس و حال شما نبايد بر اخلاقتان تاثير بگذارد


حتي اگر روز بسيار سختي را سپري کنيد، بايد اين را در ذهن داشته باشيد که بسياري از افراد شايد متوجه اين موضوع نباشند، پس هرگز نبايد با اخلاق بد و زننده، باعث رنجش آن‌ها شويد. سعي کنيد روي صورتتان لبخند داشته باشيد و روزتان را با مثبت‌گرايي پيش ببريد. همين موضوع درباره افراد ديگري که روزانه با آن‌ها در تعامل هستيد، صدق مي‌کند. زيرا ممکن است آن‌ها روز سختي داشته باشند و بخاطر نيروي مثبت شما، روحيه و انگيزه خوبي بگيرند.


آداب معاشرت


2 – «تشکر» به صورت دست‌نويس


مي‌توانيد گاهي اوقات براي تشکر از فردي ديگر (مثلاً مادرتان) نوشته‌هايي تشکرآميز تهيه کنيد و آن را جايي قرار بدهيد که آن فرد مشاهده کند. اين تشکر مي‌تواند بخاطر کمکي که به شما کرده‌اند باشد يا هر موضوعي که فکر مي‌کنيد لازم است بخاطرش تشکر کنيد. اين يکي از قوانين آداب معاشرت است.


تشکر کردن


3 – همواره مهربان و بخشنده باشيد


اين مورد در همه جنبه‌هاي زندگي شما تاثيرگذار است. اين مهرباني را مي‌توان در بخش‌هاي مختلف زندگي به کار گرفت. مهم‌ترين نکته اين است که با ديگران طوري رفتار کنيم که دوست داريم با خودمان رفتار شود. نمي‌توان کسي را يافت که از مهربان و بخشنده بودن خودش، ناراحت يا پشيمان باشد.





مشاهده مقاله  3 راز براي حفظ تمرکز و رسيدن به هدف




 


4 – تلفن همراه را کنار بگذاريد


اين قانون را بايد بدون هيچ حرف و حديثي پذيرفت اما معمولاً همه ما آن را فراموش مي‌کنيم. اينکه با افرادي باشيد که همواره در گوشي خود هستند، بازي مي‌کنند يا وقتشان را در شبکه‌هاي اجتماعي مي‌گذارنند، بسيار ناخوشايند است. سعي کنيد هنگامي که با دوستان، خانواده يا افراد ديگر همراه مي‌شويد، گوشي را کنار گذاشته و با آن‌ها صحبت کنيد. حتماً در حضور والدين يا افراد مسن‌تر، به اين نکته توجه کنيد که نسل گذشته نسبت به اين موضوع حساس‌تر است و آن را نوعي بي‌احترامي تلقي مي‌کند. پس در اين موارد، گوشي خود را پنهان کنيد!


 


5 – با ادب و نزاکت به رقابت بپردازيد


حتماً لازم نيست که از روش‌هاي نامناسب براي اينکه به ديگران بفهمانيد سربه‌سر شما نگذارند، استفاده کنيد. در برابر هم‌اتاقي، همکار يا هر فرد ديگري که حس مي‌کنيد با شما رقابت دارد، ادب و نزاکت را رعايت کنيد. مي‌توانيد به راحتي و با حفظ احترام به طرف مقابل بگوييد که چه حسي درباره او و رفتارهايش داريد. در اين رابطه بهتر است به يک سخن جالب از وينستون چرچيل اشاره کنييم. او گفته است:


«نزاکت، توانايي اين است که به شخصي بگوييد برود به جهنم! اما به شکلي که آن شخص واقعاً به چنين سفري فکر کند.»


آداب معاشرت


6 – پست بگذاريد يا نه؟


اين سوال يکي از مهم‌ترين سوالات جامعه امروزي است. در دنياي امروز، شبکه‌هاي اجتماعي به بخشي مهم از زندگي انسان‌ها تبديل شده‌اند و بايد آداب و مقرراتي را براي استفاده از آن در نظر گرفت. هميشه از خود بپرسيد که آيا انتشار يک پست و محتواي آن براي شما مفيد است يا در نهايت به ضررتان خواهد بود. اگر دوست نداريد يکي از اعضاي خانواده پست شما را ببيند، به اين موضوع توجه داشته باشيد و پست را منتشر نکنيد. علاوه بر اين، هميشه سعي کنيد که حريم شخصي را به روز نگه داريد و مواظب اطلاعاتي که در اين فضا به اشتراک مي‌گذاريد، باشيد.





مشاهده مقاله  چرا طلاق احساس خيلي بدي به انسان مي‌دهد؟




 


7 – به اطرافيان توجه کنيد


احترام به حقوق ديگران و توجه به آنان يکي از ضروري‌ترين قوانين معاشرت است که بايد رعايت کنيد. مثلاً نبايد در مکان‌هاي عمومي با صداي بلند از تلفن استفاده کنيد. دنيا مکان بهتري خواهد بود اگر مردم بيشتر به اطرافيان خود اهميت بدهند و حقوق يکديگر را رعايت کنند.


 


8 – اعتماد به نفس کليد همه چيز است


به ياد داشته باشيد که شما خودتان هستيد و هيچ کس قرار نيست ويژگي‌هاي منحصر به فرد شما را داشته باشد. شما در جهان يکتا هستيد و لازم است خود را باور کنيد. پس خودتان باشيد و کارهايي که دوست نداريد را انجام ندهيد زيرا مجبور نيستيد. اعتماد به نفس‌تان را حفظ کنيد و خود را به عنوان يک زن يا دختر جوان باور داشته باشيد.


 


صحبت کردن در جمع‌هاي مختلف چه از نظر کاري و حرفه‌اي و چه از جنبه رشد فردي براي همه ما لازم است. تحقيقات نشان داده است افرادي که سريع‌تر صحبت را در جمع‌ها شروع مي‌کنند و وارد گفتگو مي‌شوند به عنوان مدير و رهبراني قابل‌قبول شناخته مي‌شوند؛ حتي اگر بيان اشتباهي داشته باشند. مثل شرکت در جلساتي با محوريت رياضيات که ممکن است پاسخ شما دربردارنده مفاهيم اشتباهي باشد اما همين جسارت ورود به بحث همواره در مديريت گفتگو و صحبت کردن در جلسات تاثيرگذار است.


ديدگاه شما نسبت به چنين افرادي چگونه است؟ در يک برآورد اجتماعي مشخص شده که افراد پيشتاز در صحبت کردن در جلسات معمولا از هوش عمومي و انضباط بيش‌تري برخوردار هستند. شما هم احتمالا با مشاهده اين افراد شايد در وهله اول احساس خوبي نداشته‌ايد اما اکنون باور داريد که چنين افرادي معمولا ايده‌هايي ارائه مي‌دهند که بهتر و بيش‌تر اجرايي شده‌اند و بيش‌تر مورد توجه و مقبوليت قرار گرفتند.


با اين اوصاف اکنون ديگر مي‌دانيد که صحبت کردن در جلسات و مديريت بحث در گفتگوها مهارتي ارزشمند است که به ايده‌هاي شما ارزش مي‌بخشد، به شما اعتبار مي‌دهد و باعث پيشرفت در کار مي‌شود. با ما همراه باشيد تا برخي از نکات را طي راهنماي امروز براي مديريت گفتگو و صحبت کردن در جلسات مرور کنيم.


راهنماي نهايي براي مديريت گفتگو و صحبت کردن در جلسات


همين جلسات و گفتگوهاي کوچک و حتي خودماني، مقدمه ورود افراد به فعاليت حرفه‌اي و سخنراني هستند. اگر تا کنون موفق نشده‌ايد همين فرصت‌هاي کوچکي که در قالب دوستان و خانواده پيش مي‌آيند به چنگ خود درآوريد پس از همين حالا شروع کنيد!





مشاهده مقاله  معجزه خاموش فن بيان در خانواده و تاثيراتي که نامحسوس بر زندگي شما دارد




 


مديريت گفتگو در جلسات


افراد برونگرا شايد در نگاه اول ورود و عکس‌العمل بهتري در طول سخنراني و گفتگوها داشته باشند؛ اما افراد درونگرا نيز مي‌توانند مشارکت فعال و موثري در گفتگوها داشته باشند. در ادامه مي‌خوانيد که چه اشتباهاتي شما را به عنوان فردي درونگرا از مسير درست گفتگو منحرف مي‌کند و چه فاکتورهايي به عملکرد شما ارزش بيش‌تري خواهند داد.


چه چيزي شما را در گفتگو محدود مي‌کند؟


خيلي از افراد به خصوص درونگرايان با اين ابهام رو به رو هستند که چه چيزي باعث محدوديت و متوقف ساختن آن‌ها در طول سخنراني مي‌شود. برخي از اين تفکرات محدودکننده که شما را متوقف مي‌سازند عبارتند از:


1) من تنها زماني صحبت مي‌کنم که پيشنهادي داشته باشم


اين ديدگاه را کاملا نمي‌توانيم نقد کنيم؛ چرا که معمولا يک گفتگو به پيشنهادات و ايده‌هاي ما نيازمند است. اما خيلي از اوقات درگير دوراهي براي بيان ايده‌هايمان مي‌شويم. مثلا اگر نمي‌دانيد ايده‌اي که داريد آن قدر پخته و استاندارد است که گفتن آن فايده‌اي داشته باشيد توصيه مي‌کنيم خيلي سريع لب به سخن بگشاييد و هر آن چه که فکر مي‌کنيد ممکن است عملي باشد را بر زبان آوريد!


 


مديريت بحث در جلسات


2) مي‌خواهم مطمئن باشم چيزي که مي‌گويم منطقي است و حتما بايد فکر کنم


شايد اين ديدگاه که بخواهيد افکارتان را قبل از هر چيز ارزيابي کنيد و به قول معروف حرف‌هايتان را مزه مزه کنيد کاملا منطقي باشد؛ اما فراموش نکنيد که همزمان با مدت زماني که ممکن است صرف فکر کردن کنيد سخنراني، گفتگو يا جلسه‌اي که در آن حضور داريد در جريان است. شايد ايده‌هايتان آن قدر مفيد و ناب نباشند تا با صحبت کردن در جلسات آن‌ها را به زبان آوريد؛ اما شک نکنيد که ارزش شنيده شدن دارند!


مقالات بيشتر فن بيان را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را همراهي کنيد


حتي اگر همه چيز از جمله متن سخنراني، آمادگي هاي قبل از سخنراني، سالن و تدارکات انجام شده باشند و شما هم به عنوان يک سخنران تمرين و تکرار کافي داشته باشيد باز هم مشکلات متداولي نظير لکنت زبان در سخنراني، شلي زبان، نوک زباني صحبت کردن و عادت حذف بخشي از کلمات وجود دارند که سخنراني را تبديل به ترسناک ترين اتفاق ممکن در زندگي ما کنند! مثلا مسئله تلفظ نوک زباني برخي از کلماتي که مخرج آن ها متفاوت است يکي از مشکلات و دغدغه هاي هميشگي افراد حين صحبت کردن است. اين افراد هميشه از اين که نتوانند حروف “س” و “ز” را به خوبي تلفظ کرده و بين آن ها تمايز ايجاد کنند واهمه دارند. شما هم اين اختلالات گفتاري را تجربه کرده ايد؟


هر يک از اين اختلالت را که داشته باشيد حتما دو موضوع مهم را تا اين سن پذيرفته ايد: اول اين که اختلالات گفتاري مشکلاتي نيستند که با وِرد جادوگري براي هميشه حل و فصل شوند و دوم اين که نبايد نقص هاي عمدتا مادرزادي، شانس نمايش استعدادها، ذوق و قريحه شما را در مقابل ديگران، از شما بگيرد. پس با اين مشکلات چه بايد کرد؟ چه طور مي توان در کنار اختلالاتي که شايد باعث مسخره شدن ما توسط ديگران هم شود مقابل جمع بزرگي ايستاد و يکي دو ساعت سخنراني کرد؟ حالا که با وجود راه هاي درماني که هيچ يک صد درصدي ما را به جواب نمي رسانند، همچنان با مشکلات گرفتگي يا شلي زبان رو به رو هستيم بايد از خير آرزوهايمان بگذريم و تمام فرصت ها را به خاطر اين نواقص جزئي از دست بدهيم؟


دانشگاه زندگي راه بهتري مي شناسد که به شما با وجود اختلالات گفتاري اعتماد به نفس کافي مي دهد و کمک خواهد کرد يک سخنران همه فن حريف باشيد!


سخنراني حرفه اي با وجود اختلالات گفتاري


هر نقصي هم که در گفتار شما وجود دارد و هر راه حلي که توسط کاردرمان براي درمان اين دست از نواقص پيشنهاد مي شود باز هم مي دانيم مشکلاتي که در توليد صداهاي گفتاري مانند جانشيني صداها (مثل شيب بجاي سيب) و يا خراب گويي مثل نوک زباني صحبت کردن…وجود دارد صد در صد قابل درمان نيستند. آسيب شناسان قادر هستند با آموزش صداهاي گفتاري، درک مرکز ايجاد اين اختلالات و ايجاد تغييراتي در دندان ها، لب ها و کام در جريان مسير هواي حنجره اين ناهنجاري ها را تا حد زيادي حل کنند. اما باز هم رد اين اختلالات در زندگي افراد باقي مي ماند.


سخنراني حرفه اي با وجود اختلالات گفتاري


شما تنها نيستيد!


هرگز فکر نمي کنيم اختلالات گفتاري مانعي براي سخنراني هاي موفق و بزرگ شود؛ چون در دنيا هزاران سخنران سرشناس و کاربلد وجود داشته و دارد که همزمان با اين اختلال ها توانستند به خوبي از پس سخنراني هاي خود برآيند:



  • سياتمداران با اختلالات گفتاري:
    وينستون چرچيل
    جو بايدن
    کينگ جورج
    فرانک ولف

  • بازيگران با اختلالات گفتاري:
    جيمز ارل جونز
    روآن آتکينسون
    ساموئل ل جکسون
    مرلين مونرو
    اميلي بلانت

  • ورزشکاران با اختلالات گفتاري:

  • رندا روئسي
    شاکيل اواينل
    باب لاو





مشاهده مقاله  با جادوي اصول فن بيان و سخنوري آشنا شويد!




سخنراني حرفه اي با وجود اختلالات گفتاري


حالا که با نامدارترين افراد تاريخ که همگي به نحوي اختلالات گفتار داشتند آشنا داشتيد فکر مي کنيد تا کنون چه فرصت هاي ارزشمندي را در زندگي خود به اين بهانه از دست داده ايد؟ وقت آن رسيده است مانع از اين شويد که اين اختلالات خفيف کنترل موفقيت هاي زندگي شما را به دست گيرند!


5 راه براي داشتن اعتماد به نفس بيشتر حين سخنراني


اگر اين اختلالات را هنگام سخنراني احساس مي کنيد پيش از هر چيز با استفاده از راه هاي تنفس صحيح و اصولي در سخنراني، تلاش کنيد سلطه کافي روي کلمات براي کنار هم چيدن آن ها به دست آوريد. حالا مي توانيد با استفاده از راه هاي زير، اعتماد به نفس بيشتري هنگام حرف زدن داشته باشيد:


کلمات سخت و دور از ذهن ممنوع!


به عنوان فردي که از اختلالات او، همواره به عنوان خط قرمز ياد شده است، پس بهتر است خودتان هم از اين خط قرمز دوري کنيد. مثلا کسي که مشکل نوک زباني حرف زدن دارد طبيعي است اگر از تلفط “س” يا “ز” خودداري کند.يا اين که کساني که از گرفتگي زبان رنج مي برند به خوبي مي دانند که بهتر است جملات خود را با حروف “م” يا “و” شروع نکنند؛ چون تلفظ اين حروف اختلالات گفتاري را هنگام حرف زدن تشديد مي کند.


مقالات بيشتر فن بيان را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را اينجا دنبال کنيد


ابزارهاي حمايتي در سخنراني، اين بخش هر چند به ظاهر بي‌اهميت اما تاثيرگذارد، گاهي به فرشته‌ نجات سخنراناني تبديل مي‌شوند که در گرداب حوادث مختلف سخنراني خود دستاويزي جز آن‌ها ندارد. چنان چه که در بخش اول گفته شد پشتيباني از ايده در طول سخنراني يکي از امور مهمي است که بر عهده سخنران مي‌باشد. سخنران وظيفه دارد شرايط را براي مخاطبي که هر لحظه ممکن است با عوامل جذاب داخلي يا خارجي مشغول شود (نظير سر و صدا، رفت و آمد و …)کاملا پايدار کند و به او براي به خاطر سپردن سخنراني کمک نمايد. به علاوه همه سخنراني‌ها با هر روش متفاوتي هم که ارائه شوند دچار يکنواختي خاصي مي‌شوند که براي مخاطب خسته‌کننده، سردرگم‌کننده و کسل‌کننده است. در چنين مواقعي لازم است يک احياکننده يا ابزار کمکي براي حمايت از ساختار سخنراني وارد عمل شود تا کمبودهاي موجود جبران شود.


ابزارهاي حمايتي در سخنراني


ابزارهاي حمايتي ويژگي‌هاي خاصي دارند و مي‌توانند اشيا، افراد و نمونه‌هاي عيني اطرافمان باشند. آن‌ها مخاطب را بهتر تحت تاثير قرار مي‌دهند و داراي شکل و شمايل، اندازه و رنگ بصري هستند که محرک حافظه مي‌باشند و احساسات افراد را هدف قرار مي‌دهند. به علاوه هميشه تب و تاب صحنه را براي ورود يه عنصر جديد بالا نگه مي‌دارند.


در اين مطلب مي‌آموزيد که بعد از انتخاب بهترين ابزارهاي حمايتي، چه طور از آن‌ها در روند سخنراني بهره ببريم.


معرفي ابزارهاي حمايتي در سخنراني و نحوه به کارگيري آن‌ها


بعد از اين که ابزار مورد نياز خود را با ويژگي‌ها و خصوصيات گفته شده انتخاب کرديد نوبت به برنامه‌ريزي و ايده‌پردازي براي استفاده درست درمان از آن ابزار مي‌رسد.





مشاهده مقاله  با به کارگيري فن بيان در سخنراني سياسي پيروزي در انتخابات از آن شما خواهد بود




براي استفاده از ابزار مورد نظرتان نقشه بکشيد


انتخاب يک اشيا يا نمونه زنده براي سخنراني به اين صورت نيست که با خود بگوييد براي فلان موضوع من، اين وسيله احتمالا هيجان‌انگيز باشد. در عوض براي انتخاب خود سوالات زير را از خودتان بپرسيد و به آن‌ها با دقت پاسخ دهيد:



  • چه زماني بايد از ابزارهاي حمايتي در سخنراني خود استفاده کنم؟

  • مي‌توانم به سادگي آن را بلند کنم و به حاضران در سخنراني نشان دهم؟

  • مي‌توانم آن را بپوشم؟ آن را پرتاب کنم و يا مثلا آن را به حرکت درآورم؟

  • مي‌توانم حين سخنراني آن را گوشه‌اي قرار دهم و هر زمان لازم شد بدان اشاره کنم؟

  • چه مدت به اين ابزار نياز دارم؟ 10 دقيقه؟ 10 ثانيه؟

  • چه زماني بايد ابزار را کنار بگذارم و استفاده از آن را متوقف کنم؟


استفاده از ابزار حمايتي را به طور کامل تمرين کنيد


سخنراني فرآيندي کاملا غيرقابل پيش‌بيني است. مثلا سخنران تلاش مي‌کند ابزار يا وسيله موردنظرش را از جعبه يا بسته‌بندي آن خارج کند اما نمي‌تواند. يا اين که ابزار موردنظرش هنگام سخنراني از دستش سقوط مي‌کند و تمام برنامه‌ريزي و ذهنيت او را بر هم مي‌زند. نگذاريد چنين حوادثي براي شما هم رخ دهد و ساز و کار سخنرانيتان را بر هم بزند.


ابزارهاي حمايتي در سخنراني


گزينه موردنظر خود را آماده و در دسترس داشته باشيد


اگر تصميم داريد با معرفي ابزارهاي حمايتي مخاطبان خود را غافلگير کنيد پيش از شروع سخنراني حتما آن را وارد سالن سخنراني کنيد و جايي را از قبل پيش‌بيني کنيد. مثلا اگر لازم است چيزي براي ديده شدن آويزان شود آن را از قبل آويز کنيد، اگر لازم است چيزي روي پروژکتور به نمايش گذاشته شود آن را از قبل با بخش مربوطه هماهنگ کنيد و اگر مي‌خواهيد از چيزي رونمايي کنيد هماهنگي‌هاي لازم را براي ورود به موقع و جاي‌گذاري آن انجام دهيد. درست مثل شعبده‌بازي که براي اجرا به هماهنگي‌هاي دقيق و کاملا جزئي نياز دارد.


 


ادامه مطلب فن بيان را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را دنبال کنيد تا مطالب بيشتري به شما ارائه دهيم


وقتي به بطن سخنراني و اهداف آن مي‌نگريم متوجه مي‌شويم که سخنراني چيزي جز سوال و جوابي نيست که بين ما و مخاطب به صورت مستقيم يا غيرمستقيم رد و بدل مي‌شود. اصلا انگيزه اوليه در افرادي که در يک سخنراني حضور پيدا مي‌کنند همين سوالي بوده است که ذهن آن‌ها را به خود مشغول کرده است. اما يه سخنران به جز اين سوال اوليه، تشنه آن است که سخنراني با پرسش و پاسخ به يک گفتگو تعاملي تبديل شود و به دنبال هر راهي براي تشويق مخاطب به کنجکاوي و پرسشگري است.


شايد ايجاد چنين تعاملي بين مخاطب و سخنران را بهتر باشد به رشد و نمو يک دانه تشبيه کنيم. از زماني که يک دانه سست و شکننده در خاک قرار مي‌گيرد تا زماني که بخواهد به يک درخت پربار تبديل شود نياز به مراقبت و تغذيه دارد. در سخنراني نيز مسئول اين تغذيه و مراقبت خود سخنران است که بايد به تشويق مخاطب به کنجکاوي بپردازد.


بنابراين به عنوان يک سخنران اين شما هستيد که بايد ذهن مخاطبانتان را درگير کنيد و براي پرسش و پاسخ آن‌ها را ترغيب کنيد. در اين زمينه چه ايده‌هايي داريد؟ تا کنون چه ترفندهايي براي برگزاري و مديريت جلسات پرسش و پاسخ بعد از سخنراني به کار مي‌گرفتيد؟


 


تشويق مخاطب به کنجکاوي


مطلب امروز دانشگاه زندگي مجموعه‌اي از ترفندهاي کليدي براي تشويق مخاطبان به تعامل و پرسش در طول سخنراني است. امري که بر نشاط، تحرک و بازدهي سخنراني کمک مي‌کند.


6 ترفند براي تشويق مخاطب به کنجکاوي و سوال پرسيدن در سخنراني


مي‌دانيد که برگزاري جلسات پرسش و پاسخ يکي از مهارت‌هاي سخنرانان حرفه‌اي و در عين حال از مزايا سخنراني‌هاي گفتگومحور است. سخنراني‌هايي که از جلسات پرسخ و پاسخ اصولي و منظمي برخوردار باشند و طي آن به تمام علامت‌هاي سوالات ذهن مخاطبان پاسخ داده شود معمولا از اعتبار و ارزش متفاوتي نزد شرکت‌کنندگان برخوردار هستند. در کنار اين موضوع نيز به خوبي مي‌دانيم که برگزاري موفق و از پس از آن مديريت و به سرانجام رساندن اين گونه جلسات کار دشواري است و هر سخنراني از پس آن برنمي‌آيد مگر با کسب مهارت‌هاي مرتبط.





مشاهده مقاله  راهکارهاي مديريت ذهن: نردبان انتزاع و کاربردهاي آن در سخنراني




براي راحت‌تر شدن برقراري اين تعامل به نکات زير توجه کنيد:


سطح سخنراني را در سطح مخاطبان خود نگه داريد


اولين مرحله براي شروع کنجکاوي مخاطب صحبت کردن در حد يا سطح علمي آن‌ها است؛ در غير اين صورت هيچ تلاشي از سوي مخاطب براي ابهام‌زدايي صورت نمي‌گيرد. منظور از صحبت کردن در سطح مخاطبان و نگه داشتن سطح سخنراني در سطح علمي آن‌ها، پيچيده شدن سخنراني نيست. شما براي اين که بهترين نتيجه را از سخنراني داشته باشيد مم هستيد که در حد اطلاعات مخاطبان خود سخن بگوييد. اما گاهي گفتگوي سخنران آن قدر پيش‌پاافتاده مي‌شود که باعث مي‌شود مخاطب بي‌حرکت و بي‌عکس‌العمل باقي بماند.


 


تشويق مخاطب به کنجکاوي


تمام جنبه‌هاي يک سخنراني را پوشش ندهيد!


فکر مي‌کنيد اولين گام براي تشويق مخاطب به کنجکاوي چيست؟ بله؛ قطعا مبهم ماندن نکات و يا به فکر واداشتن مخاطب باعث ايجاد اين سوالات مي‌شود.


بنابراين اگر در طول سخنراني تمام نکات ذکر شوند و هيچ جنبه‌اي از سخنراني پوشيده و مبهم باقي نمانده باشد هيچ سوالي نيز باقي نمي‌ماند که مخاطب نپرسد!


تمايل خود را براي پرسش و کنجکاوي مخاطب نشان دهيد!


گاهي مخاطب از سوال پرسيدن پشيمان مي‌شود چون همواره مي‌ترسد با پاسخ‌هاي تدافعي در سخنراني رو به رو شود. بنابراين لازم است به عنوان يک سخنران از همان ابتدا تمايل واقعي خود را براي طرح سوالات احتمالي نشان دهيد. بدين منظور راهکارهاي مختلفي وجود دارد:



  • وسط سخنراني سوالات مختلفي مطرح کنيد. اين ترفند به مخاطب نشان مي‌دهد که مي‌تواند حتي حين سخنراني سوال بپرسد و در ارتباط با مباحث يک گفتگو گرم و جذاب شکل بگيرد

  • به آن‌ها گوشزد کنيد که يک سوال در ارتباط با يک موضوع بيش‌تر زماني ارزش گفتگو دارد که به تازگي بدان پرداخته شده باشد. بنابراين نگه داشتن سوالات تا پايان سخنراني بازدهي کافي ندارد





مشاهده مقاله  5 درسي که از متن‌هاي سخنراني اوباما بايد بياموزيم




 


تشويق مخاطبان


دقت کنيد که آن روي ديگر سکه را هم در ارتباط با تشويق مخاطب به کنجکاوي بايد در نظر بگيريد. به طور کلي سوال پرسيدن به طور دائمي امکان طرح پرسش‌هاي خارج از بحث را از سوي مخاطب فراهم مي‌آورد. از طرفي ممکن است همين پرسش و پاسخ‌ها طولاني شوند و وقت زيادي از بدنه اصلي سخنراني بگيرند. بنابراين توصيه مي‌کنيم فقط و فقط در سخنراني‌هايي که زمان کافي در اختيار داريد از اين ترفند استفاده کنيد


از مخاطبان بخواهيد سوالات خود را يادداشت کنند


چه سوالات اول يا حين سخنراني مطرح شوند چه در پايان سخنراني، توصيه ما آن است که حتما از مخاطبان خود بخواهيد ابهاماتشان را يادداشت کنند. اين ترفند کمک مي‌کند تا مخاطبان سوالات خود را فراموش نکنند و به محض فراهم شدن موقعيت مناسب آن‌ها را مطرح نمايند.


به مخاطبان تاکيد کنيد که هيچ سوالي احمقانه نيست!


براي همه ما پيش آمده است که هنگام طرح يک سوال از خودمان بپرسيم آيا اين سوال ارزش طرح شدن دارد يا نه. يا اين که تصور کنيم اين پرسش در چنين جمعي مسخره و احمقانه به نظر مي‌رسد.


هنر يک سخنران حرفه‌اي آن است که براي تشويق مخاطب به کنجکاوي با آغوش باز هر گونه سوالي را بپذيريد و بدون توجه به نوع سوال، بلافاصله بگوييد : “چه سوالي خوبي!”


اين واکنش به بقيه افرادي که مايل هستند سوال بپرسند کمک مي‌کند تا حتي در صورت احمقانه بودن سوال، از ذکر و بازگويي آن نترسند!


 


لطفا براي ديدن مقالات بيشتر فن بيان کليک کنيد


براي ديدن مقالات کامل دانشگاه زندگي کليک کنيد


ماني که ما سخنراني عمومي افراد مشهور، سياستمداران يا رهبران تجاري را در تلويزيون يا در يک مجمع عمومي مشاهده مي کنيم، آنها به حدي آسوده هستند که ممکن است از خود بپرسيم: آيا سخنرانان بزرگ ساخته مي شوند يا سخنران به دنيا آمده اند؟ اگرچه برخي افراد با اين استعداد ذاتي متولد مي شوند، اکثر سخنرانان  آموزش سخنراني اثربخش را در اين زمينه دريافت کرده اند. آنها ممکن است از آموزش هاي رسانه اي استفاده نموده و يا در طول زمان سخنراني هاي متعددي ارائه نموده و در نتيجه اصول سخنراني موثر را فرا گرفته اند. اما راز اصلي سخنراني عمومي اثربخش چيست؟


در اينجا به به هفت اصل سخنراني عمومي مي پردازيم که من در سمت خود به عنوان مربي رسانه به آنها رسيده ام. اين اصول را در سخنراني بعدي خود به خاطر بسپاريد.


 


Rajagopal_speaking_to_25,000_people,_Janadesh_2007,_India



  1. درک: تلاش براي تبديل شدن به يک سخنران فوق العاده را کنار بگذاريد


افراد به دنبال گوش دادن به فردي هستند که جالب، آرام و راحت است. در مکالمات روزمره اي که ما داريم، هيچ مشکلي در ابراز سخنان خود نداريم. اما در اغلب اوقاتي که قصد داريم در يک سخنراني عمومي شرکت کنيم، برخي از مسائل تغيير مي کند. ما به جاي تمرکز بر روي “سخنراني” بر روي “عموم مردم” تمرکز مي کنيم. به منظور تبديل شدن به يک سخنران عمومي موثر، شما بايد کاملا مخالف اين امر اقدام کنيد: بر روي سخنراني تمرکز نماييد. سخنراني را به عنوان يک مکالمه بين خود و مخاطبين قلمداد کنيد. اگر بتوانيد مکالمه راحتي با يک يا دو نفر داشته باشيد، مي توانيد سخنراني عمومي موفقي ارائه دهيد. صرف نظر از اينکه مخاطبين شما دو نفر يا دو هزار نفر بوده و اينکه شما در مورد يک موفقيت پزشکي يا يک رويداد روزمره در محل کار سخنراني مي کنيد، سعي کنيد خودتان بوده و به طور مستقيم با مردم صحبت کرده و ارتباطي با آنها ايجاد کنيد.



  1. کمال: زماني که شما مرتکب اشتباهي مي شويد، هيچکس به جز شما نگران آن نيست.





مشاهده مقاله  ترس در سخنراني، قابل مديريت است|غلبه بر ترس از سخنراني




حتي حرفه اي ترين سخنرانان نيز برخي اوقات با مشکل مواجه مي شوند. اين را به خاطر داشته باشيد که خود شما بيش از مخاطبين به مشکل خود پي مي بريد. مهمترين اقدامي که يک سخنران مي تواند بعد از يک اشتباه انجام دهد، ادامه سخنراني مي باشد. هرگز سخنراني خود را متوقف نکرده و به خاطر ايرادات بسيار جزئي از مخاطبين عذرخواهي نکنيد. تا زماني که مخاطبين متن سخنراني شما را نداشته باشند، آنها متوجه اشتباهات گفتاري يا عدم خواندن يک کلمه نخواهند شد. از آنجايي که انسان جايزالخطاست، يک اشتباه کوچک ممکن است در برخي شرايط براي شما مناسب باشد زيرا به شما کمک مي کند تا با مخاطبين خود ارتباط برقرار کنيد. افراد تمايلي به گوش کردن به سخنراني فرد بدون ايراد ندارند و با فردي راحت هستند که خود واقعي اش را نشان مي دهد.


سخنراني عمومي


 


 


تجسم: اگر بتوانيد ببينيد، مي توانيد صحبت کنيد.


افراد موفق در تمام زمينه هاي زندگي يک ويژگي مشترک دارند: آنها تجسم دسترسي به اهداف خود را تمرين مي کنند. افراد تجاري همواره خود را در حال عقد قرارداد؛ مجريان نيز خود را در حال ايجاد يک سرمايه گذاري؛ ورزشکاران چشم هاي خود را بسته و خود را در حين گل زدن يا رکوردشکني تجسم مي کنند. اين امر در زمينه سخنراني عمومي نيز صحت دارد. بهترين روش براي مقابله با اضطراب و تبديل شدن به يک سخنران، تمرين در محلي به دور از ديد ساير افراد مي باشد. اگر بتوانيد به طور مداوم خود را در حال سخنراني تجسم نماييد، ذهن شما به سخنراني در يک مجمع عمومي عادت نموده و به زودي مي توانيد حس اضطراب را کنار بگذاريد.



  1. نظم: تمرين منجر به بهبود وضعيت مي گردد.





مشاهده مقاله  مروري بر تاثير ناباورانه سخنراني کاريزماتيک و فن بيان هيتلر در قدرت گيري او




هدف شما تبديل شدن به يک سخنران فوق العاده نيست. چنين فردي وجود ندارد. هدف شما تبديل شدن به يک سخنران موثر مي باشد. همانند ساير موارد موجود در زندگي، اين امر به تمرين نياز دارد. همه ما اغلب اوقات سخنراني را ناديده مي گيريم زيرا بر اين باوريم که همه روزه با ساير افراد در حال سخنراني هستيم. اما زماني که موضوع ارتباط مستقيمي با نحوه عملکرد در برابر يک گروه دارد، شما بايد همانند يک ورزشکار حرفه اي به موضوع تمرين توجه کنيد. به خاطر داشته باشيد که حتي قهرمانان جهان نيز همه روزه تمرين مي کنند. شما مي توانيد در کلاس هاي سخنراني شرکت کنيد.



  1. توصيف: سخنراني را شخصي سازيد


صرف نظر از موضوع، مخاطبين زماني واکنش خوبي به ارتباطات نشان مي دهند که فرد سخنراني هاي خود را شخصي سازد. از هر فرصتي استفاده کرده و موضوعاتي در مورد خود را به سخنراني بيافزاييد. افراد دوست دارند به تجربيات شخصي ساير افراد از جمله موفقيت ها، تراژدي ها، داستان هاي جالبي که در طول زندگي آنها رخ مي دهد، گوش دهند. داستان تعريف کنيد. در صورت امکان، موضوعاتي در مورد خودتان به سخنراني خود بيافزاييد. اين امر نه تنها منجر به صميميت حضار با شما گرديده بلکه منجر به راحتي هر چه بيشتر افراد با شما مي گردد. در چه زمينه اي مهارت شما بيشتر از موضوعي است که در مورد آن سخنراني مي کنيد؟



  1. الهام: براي هدف خاصي سخنراني کنيد


به منظور ايجاد تغييري که منجر به کاهش ترس از سخنراني عمومي مي گردد، تمرکز را از خود برداشته و آن را به مخاطبين خود منعطف سازيد. هدف اصلي سود براي سخنران نيست بلکه هدف اصلي بايد سود براي مخاطبين از طريق آموزش، ايجاد انگيزه و يا سرگرمي باشد. بنابراين در تمام آمادگي ها و ارائه ها، شما بايد بر روي هدف خود تمرکز کنيد. چگونه مي توانيد به مخاطبين در راستاي رسيدن به اهدافشان کمک کنيد؟





مشاهده مقاله  10 عادت بد سخنرانان را حين اجرا روي صحنه بشناسيد!




انتظار: کاري کنيد آنها همواره انتظار بيشتري داشته باشند


يکي از تجربه هاي ارزشمندي که من در طي چندين سال در زمينه ارتباطات کسب کرده ام اين است که زماني که صحبت از سخنراني عمومي به ميان مي آيد، هرچه کمتر صحبت کنيد، بهتر است. زيرا من هرگز به خاطر ندارم که مخاطبين بگويند “اي کاش سخنران بيشتر صحبت مي کرد.” از سوي ديگر، بسياري از اوقات مي شنويم که افراد مي گويند “خوشحالم که سخنراني به پايان رسيد. به نظر مي رسيد براي هميشه ادامه خواهد داشت!” بنابراين همواره مخاطبين خود را شگفت زده کنيد. همواره سخنراني هاي خود را کوتاه تر از ميزان مورد انتظار مخاطبين تنظيم کنيد. اگر شش اصل اول را انجام داده ايد، توجه و علاقمندي مخاطبين را افزايش داده ايد و بنابراين بهتر است شرايطي را ايجاد کنيد که افراد دوست داشته باشند چند دقيقه بيشتر سخنراني داشته باشيد و هرگز باعث نشويد که آنها منتظر به پايان رسيدن سخنراني شما باشند


 


فن بيان را در دانشگاه زندگي بياموزيد


 


همه چيز تقريبا براي شروع يک سخنراني حرفه اي آماده است. لباس شايسته بر تن کرده ايد، برنامه غذاييتان از شب گذشته کاملا تحت کنترل بوده است، متن سخنراني به طور کلي آماده شده است و حتي اگر وقت نداشته ايد با استفاده از ترفند هاي آماده سازي سخنراني آن را جمع و جور کرده ايد تا بتوانيد يک سخنراني درست و درمان را در روز مقرر ارائه دهيد. شايد به نظر همه چيز تحت کنترل باشد اما هنوز هم چيزهايي وجود دارد که شما نمي‌توانيد آن ها را پيش بيني کنيد. کم کم به ساعات شروع جلسه نزديک مي شويد. ديگر وقت سخنراني فرا رسيده است. شروع به سخنراني مي کنيد. با اين که تقريبا کهنه کار شده  ايد اما هنوز هم براي شروع هيجان داريد. تازه گرم صحبت شده ايد که ناگهان ميکروفون قطع و وصل مي شود. بخش مهمي از سخنراني شما به خاطر قطع و وصلي ميکروفون تقريبا از دست رفته است اما اين تازه اول ماجرا است! انگار برق هاي سالن هم قطع شده اند و تهويه از کار افتاده است! شما مي مانيد و سالن سخنراني و جمعيتي کم طاقت که تقريبا با اين اوضاع پيش آمده سخنراني را تمام شده مي دانند!


در چنين مواقعي چه بايد کرد؟ کسي که مشغول سخنراني است و با برنامه ريزي فراوان قصد داشت فن سخنوري خود را با به رخ بکشد بايد جلسه سخنراني ترک کند و تمام زحمات و هزينه ها ناديده گرفته شود؟


قطعا نه! بخشي از مهارت هاي سخنوري و سخنراني مديريت بحران و حوادث پيش بيني نشده است که از کنترل شما خارج هستند و ممکن است هر لحظه شما را درگير کنند. از اين رو هر سخنران نه فقط به متن سخنراني و مهارت خود بلکه بايد به چيزهايي که در اطراف او و در محل سخنراني رخ مي دهد به صورت کامل توجه داشته باشد.



چک ليستي که در ادامه مي خوانيد مجموعه اي از مهم ترين مواردي هستند که لازم است حتما در سالن سخنراني چک شوند. همراه دانشگاه زندگي باشيد.


مواردي که بايد حتما در سالن سخنراني چک شوند


اخيرا در يکي از سخنراني هاي مهمي که توسط يکي از مقام هاي عالي رتبه کشور برگزار شد براي لحظاتي قطع برق شد. اين قطعي برق همهمه زيادي در سالن سخنراني ايجاد کرد و تقريبا نظم حاکم مختل شده بود. شايد اين سخنراني و قطع برق براي سخنراني يک مقام مسئول چندان اهميتي نداشته باشد و به دلايل مختلفي مثل نقص فني متوقف شود اما براي يک سخنران تازه کار که قصد دارد با شيوه سخنوري و فن يان خود را مطرح کند اين آغاز داستان بي اعتمادي مخاطبان به شما است.


مواردي که بايد حتما در سالن سخنراني چک شوند


اگر به عنوان يک سخنران باور داشته باشيد که هيچ چيز به شانس بستگي ندارد و در صورت بي توجهي همه برنامه ريزي ها از بين مي روند آن گاه يک سخنران واقعي هستيد. پس کار ها را به ديگران نسپاريد و خودتان با چک ليستي که معرفي مي کنيم دست به کار شويد:


گنجايش سالن سخنراني


قبل از هر چيز مدير برنامه ها بايد به سالن سخنراني و گنجايش آن توجه کند. مدير برنامه بايد ليست مشخصي از افراد مدعو داشته باشد و ظرفيت سالن را با مخاطباني که پيش بيني مي کنيد هماهنگ سازد. اين هماهنگ سازي از دو جهت حائز اهميت است:



  1. سالن کوچک و ايستادن افرادي که براي سخنراني شما هزينه پرداخت کرده اند جو را متشنج مي کند.

  2. سالن خيلي بزرگ براي ارتباط برقرار کردن با جمعيتي که به صورت پراکنده مي نشينند مناسب نيست.


مواردي که بايد حتما در سالن سخنراني چک شوند


موقعيت درب سالن


درب سالن بايد استاندارد باشد. قطعا در سالن هاي بزرگ تر به محل درب ورودي و خروجي به خوبي توجه مي شود. کساني که وارد سالن مي شوند قطعا بايد از بالا و رو به رو سخنران ظاهر شوند. اين موضوع به جهت ورود و خروج افراد ما بين سخنراني و يا احيانا ورود مخاطباني که ديرتر به جلسه رسيده اند ضروري است. اين به خودي خود نوعي مديريت بحران در زمان هاي قطعي برق يا بروز هر گونه حوادث غيرمترقبه در سالن مي باشد.



موقعيت صندلي ها


سالن سخنراني بايد شکل هندسي معقولي داشته باشد. برخي از سالن ها درازاي زياد و عرض کم تري دارند. موقعيت صندلي ها هم اهميت زيادي دارد. معمولا صندلي ها بايد با ارتفاع متفاوتي از هم قرار بگيرند. نصب بنر و تجهيزات سالن هم نبايد مزاحمتي براي مخاطبان ايجاد کند.


مواردي که بايد حتما در سالن سخنراني چک شوند


آرامش سالن


محيطي که براي سخنراني انتخاب مي شود بايد در عين بزرگي و توجه به تعداد مخاطبان موقعيت ساکن و آرام داشته باشد. اگر محل برگزاري سخنراني در ساختماني است که همزمان چند سخنراني ديگر در آن برگزار مي شود بايد به اين موضوع توجه کنيد که تداخل سخنراني ها مزاحمتي ايجاد نکند.


معمولا در سخنراني هاي کوچک تري که در هتل ها و سالن هاي غيراختصاصي برگزار مي شوند بايد اين نکته را در نظر داشت. به سر و صداي بيروني هم توجه داشته باشيد. صداي ترافيک و همهمه ديگران در خارج از سالن سخنراني مشکل ساز مي شود.


مواردي که بايد حتما در سالن سخنراني چک شوند


تجهيزات سالن


اگر قرار است از کامپيوتر شخصي خود استفاده کنيد حتما اتصالات و تجهيزات موجود را بايد چک کنيد. سخنراني هاي خيلي بزرگ تر نياز به تجهيزات ايمني هم دارند. غير از اين موارد برق اضطراري در سالن هاي سخنراني ضروري است. در سخنراني بهتر است به آب و هوا هم توجه داشته باشيد. مثلا در فصل گرما به خاطر استفاده بيش تر از تجهيزات تهويه هوا امکان قطعي برق بيش تري وجود دارد.


ميکروفون و سيستم صدا


يکي از مسائلي که براي خود سخنران دردسر ساز مي شود بي توجهي عواملي است که مسئول تجهيز سالن هستند. به ياد داشته باشيد که بالاترين کيفيت صدا را در هيچ سالني تجربه نخواهيد کرد. از اين رو بايد با کمک کارشناسان از کيفيت سيستم صدا اطمينان پيدا کنيد.



نوردهي صحنه


محل اصلي ايستادن شما جايگاه يا استيج است. در اين محل هرگز نبايد نور مستقيمي به چشمان شما بتابد. در سخنراني هاي معمولي و غيررسمي بهتر است محل ايستادن شما با استفاده از فلاش نور کاملا روشن شود و باقي سالن تا پايان سخنراني تاريک بماند.


با اين که اين روش باعث افزايش اعتماد به نفس سخنران حين سخنراني مي شود اما ديدن مخاطبان هر از چند گاهي براي خود سخنران خوب است.


مواردي که بايد حتما در سالن سخنراني چک شوند


بررسي ساير موارد موجود روي صحنه


معمولا در استيج مواردي مثل سيم برق، سيم تجهيزات، گل و دستگاه‌هاي مديريت نور سالن ديده مي‌شود. بررسي اين موارد و محل قرارگيري آن‌ها روي صحنه از ساير مواردي است که بايد در سالن سخنراني بدان توجه شود.


تريبون سالن


اگر از آن دسته سخنرانان وابسته به تريبون هستيد و تريبون به شما قدرت بيش تري در سخنراني مي دهد حتما از آن استفاده کنيد. اما قبل از هر چيز مواردي مثل ارتفاع، تابش نور سالن به اين بخش و محل قرارگيري ميکروفون را در تريبون بررسي کنيد. با استفاده از تريبون امکان مطالعه يادداشت هم ساده تر مي شود و مجبور نيستيد حتما نکات خاص را به خاطر بسپاريد.


مواردي که بايد حتما در سالن سخنراني چک شوند


با ما همفکري کنيد


با پيش بيني اين موارد تا حدودي آينده نگر شده ايد و حداقل مي دانيد که بسياري از موارد ضروري را پيش از سخنراني چک کرده ايد. مطمئن باشيد با رعايت اين نکات احتمالا از تمام حوادثي که در سخنراني ممکن است رخ دهد در امان مي مانيد. با اين حال دعوت مي کنيم شما هم چک ليست خود را قبل از سخنراني تهيه کنيد و موارد اساسي آن را با ما در ميان بگذاريد.


 


مسير زندگي را اينجا بخوانيد


www.daneshgahezendegi.com را کليک کنيد


ايمانوئل کانت، چهره محوري در فلسفه جديد مي‌گويد: تجربه بدون نظريه کور است؛ اما نظريه يا تئوري بدون تجربه همچون بازي فکري باقي مي‌ماند.  در اين مطلب متوجه مي‌شويد که اين جمله کانت در فن بيان و سخنوري جايگاه ويژه‌اي دارد. به طور کلي دو نوع سخنران در دنيا وجود دارد. دسته اول سخنراناني که با بارش اطلاعات و داده‌ها مخاطبان را زير بهمن مطالب خود مدفون مي‌کنند و دسته دوم سخنراناني که آرماني و مطابق با نظريه‌ها صحبت مي‌کنند و به طور کلي اتصال مخاطب را از دنيا واقعي قطع مي‌کنند. جز هر دسته که باشيد سخنراني شکست‌خورده هستيد که در انتقال مطالب به مخاطبانش مغلوب شده است؛ چون هنوز چيزي از راهکارهاي مديريت ذهن و نردبان انتزاع در سخنراني چيزي نمي‌دانيد!


نردبان انتزاع همان ابزار پرکاربرد سخنران هنگامي است که مخاطب از کسالت بيش از حد به ساعت خود خيره مي‌شود، در و ديوار را نگاه مي‌کند و به هر دري مي‌زند تا سرگرمي ديگري براي وقت‌گذراني انتخاب کند. اين اصطلاح در واقع يک تکنيک تفکر است که اولين بار توسط زبان‌شناسي به نام ساموئل اي هاياکاوا در سال 1939 و در کتاب “Language in Action” به دنيا معرفي شد. اين نردبان شيوه برقراري انسان‌ها را در سطوح مختلف انتزاع نشان مي‌دهد و کمک مي‌کند تا حال و هواي کسالت‌بار سخنراني دگرگون شود.


آن چه که پيش روي شما است در واقع راهکارهاي مديريت ذهن نردبان انتزاع و کاربردهاي آن در سخنراني است که قصد داريم براي اولين بار در مجموعه دانشگاه زندگي نقد و بررسي کنيم. همراه ما بمانيد.


معرفي مفهوم نردبان انتزاع و کاربردهاي آن در سخنراني


براي فهم بهتر مقهوم نردبان انتزاع بگذاريد با هم طي يک نردبان ذهني (!) اين اصطلاح را موشکافي کنيم. ابتدا در ذهن خود يک نردبان مطابق با تصوير زير را تصور کنيد.


معرفي مفهوم نردبان انتزاع و کاربردهاي آن در سخنراني


پايين اين نردبان و درست جايي که روي زمين قرار گرفته است انتها نردبان را تشکيل مي‌دهد. انتها نردبان در اين مفهوم نشانگر تمام چيزهاي واقعي و ملموسي است که اطرافتان قرار دارند؛ مثل:



  • شيشه مربايي که روي ميز آشپزخانه قرار دارد

  • ماهي‌هاي داخل آکواريوم خانه

  • استخوان گچ گرفته شده زانو دوست شما

  • نان تازه‌اي که بلافاصله بعد از خروج از تنور مي‌بينيد

  • بوسه‌ از گونه‌هاي مادرتان





مشاهده مقاله  7 خواني که براي درگير کردن مخاطب با خود بايد از آن عبور کرد




معرفي مفهوم نردبان انتزاع و کاربردهاي آن در سخنراني


درست مقابل انتها اين نردبان مفاهيمي قرار مي‌گيرند که کاملا انتزاعي و در حد يک ايده هستند. به عبارت ديگر در نقطه بالا مفاهيم و معاني گسترده‌تر شده‌اند و درک آن‌ها در دنيا فيزيکي غيرممکن است؛ مثلا:



  • دموکراسي

  • ثروت

  • آزادي

  • عدالت

  • حقيقت

  • زيبايي

  • سرنوشت

  • حقيقت


مقالات سايت مسير زندگي را بخوانيد


تاريخ ثابت کرده است که بزرگ‌ترين کشف بشريت در کنار تمام آن چه که از زمان خلق آدم کشف شده، زبان است و بس. زبان بستري است که تصور و معني تازه اي از جهان براي انسان آفريد و او را به درک معاني ارزشمند مفاهيم زندگي، عشق، زيبايي و علوم مختلف ديگر نائل کرد. علاوه بر نقش ارتباطي، زبان در تفکر نيز نقش قابل توجهي دارد و از فاکتورهاي موثر در شکل‌گيري انديشه ما است. بدين معني که نحوه ادراک و توصيف فرد از جهان تحت تاثير زبان او شکل مي‌‌گيرد. قدرت انتزاع و تخيل نيز به ميزان رشد زبان فرد بستگي دارد. به عبارتي، هر چه زبان فرد از رشد بيشتري برخوردار باشد تفکر انتزاعي او به مراتب بهتر است. بنابراين انتخاب نوع واژگاني که فرد يا سخنران به زبان مي‌آورد ( عناصر زبان در سخنراني) کاملا به قدرت زباني او بستگي دارد.


اين که سخنران از پيچيده و سخت‌ترين کلمات در دايره لغات خود استفاده کند يا اتفاقا کلمات آشنا و متداولي را برگزيند فرقي ندارد؛ اين عناصر زبان در سخنراني و فن بيان سخنران در بيان کردن واژگان هستند که به تجربه خوب يا بدي را براي مخاطب رقم مي‌زنند. حتما شما هم شاهد تفاوت بيان يک مطلب مشترک توسط دو نفر بوده‌ايد که احساس کنيد يکي همين مطلب را خيلي بهتر از ديگري تفهيم مي‌کند. علت اين برتري در انتقال مفاهيم همان عناصر زبان در سخنراني هستند که همه ما بدون اين که با آن‌ها آشنايي داشته باشيم هر روز در مکالمات خود اين فاکتورها را حس مي‌کنيم.


براي اين که بهتر و بيش‌تر از گذشته با قدرت زبان و معجزه آن در سخنراني آشنا شويد راهنما امروز را تحت عنوان فن بيان واژگان هنگام سخنوري يا سخنراني آماده کرديم. همراه دانشگاه زندگي بمانيد.


معرفي عناصر زبان در سخنراني و فن بيان واژگان


زبان منعطف‌ترين ابزار در دست يک سخنران است. شايد بخشي از ظاهر و ارائه سخنراني از جمله حرکات دست سخنران محدود و از پيش تعيين شده باشند. مثلا کسي نتواند در طول ده سال آينده يک حرکت جديد ابداع کند و عنصر جديدي به حرکت دست‌ها اضافه کند؛ اما در زبان و بخش‌هاي گفتاري که شامل بيان واژگان مي‌شود همه چيز سيال و در حال تغيير است.





مشاهده مقاله  آيا واقعا لياقت سخنراني در حضور ديگران را داريد؟ اين مطلب را بخوانيد (2)




عناصر زبان در سخنراني


معرفي عنصر شفافيت و وضوح در زبان


مهم‌ترين بخش زبان همان وضوح يا شفافيتي است که به سخنران يا گوينده اين اطمينان را مي‌دهد مخاطب متوجه مضامين و مقصود ما شده است. جالب است بدانيد زبان به همان اندازه که ابزار انتقال پيام و مفاهيم ما مي‌باشد مي‌تواند مشکل‌ساز شود. مثلا اگر يک کلمه دومعنايي باشد يا واژگان با توجه به تقابل يا تشابهي که دارند در جايگاه درستي به کار برده نشودن مي‌توانند عامل سوتفاهم و سوبرداشت مخاطبان شود. مثلا در جمله” من تو را بيشتر از او دوست دارم” اين تشابه و اين دوپهلويي عاملي است که با عنصر شفافيت در تضاد است. اين جمله از ديد هر يک از مخاطبان مي‌تواند معنا مختلفي داشته باشد و به طور کلي دو برداشت از آن مي‌شود:



  • من تو را بيشتر از مقداري که او تو را دوست دارد، دوست دارم

  • من بيشتر از اين که او را دوست داشته باشم، تو را دوست دارم


همين حالت در جمله “زن آموزگار را ديدم” به وجود مي‌آيد که مي‌تواند دو معنا زير را داشته باشد:



  • زني را که شغلش آموزگاري بود ديدم.
    زني را که همسر يک مرد آموزگار بود ديدم


عنصر اقتصاد در انتخاب واژگان


يکي ديگر از باورهاي اشتباه ميان سخنرانان اين است که در عناصر زبان در سخنراني تصور مي‌کنند هر چه تعداد کلمات بيش‌تر باشد اثرگذاري بيش‌تر است؛ در حالي که در سخنراني همه چيز کاملا برعکس مي‌شود و زماني که سخنراني به خاطر کلمات بيش‌تر به درازا بکشد قطعا مخاطبان خسته و کسل مي‌شوند.


عناصر زبان در سخنراني


براي جلوگيري از بروز چنين مشکلاتي توصيه مي‌کنيم در استفاده از کلمات کاملا اقتصادي عمل کنيد. به اين شکل که براي بيان منظور و مقاصد خود به متعادل‌ترين حجم از کلمات بسنده کنيد. يکي از عواملي که باعث زياده‌روي در استفاده از کلمات مي‌شود سطح علمي سخنراني است. مثلا گاهي سطح علمي مخاطبان به اندازه‌اي است که ما را از ذکر جزئيات و توضيحات بيش‌تر بي‌نياز کند و به اين ترتيب حجم کلمات کاهش يابد.


مقالات مسير زندگي را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را اينجا کليک کنيد


زمان طلا است؛ اما براي سخنراني که از دست دادن يا به دست آوردن هر ثانيه در طول نطق او مي‌تواند سرنوشت‌ساز باشد ارزشي بيش از طلا دارد. زمان براي اين سخنران تبديل به اکسيري مي‌شود که مي‌تواند وخامت اوضاع سخنراني را با به حالت نرمال برگرداند. تنها کافي است که سخنران تکنيک‌هاي زمان خريدن و توجه به زماني که در اختيار دارد يا بداند. بنابراين يک سخنران بايد تعهد و وم پايبندي به زمان در طول سخنراني را بداند.


همان طور که قبلا گفتيم وقت تنها منبع ارزشمند حقيقي است که در زندگي به سرعت برق و باد مي گذرد، جايگزيني ندارد و به محض از دست رفتن، براي هميشه از دست مي رود! اطراف ما آدم هايي وجود دارند که حتي صدم هاي ثانيه هم در زندگي روزمره آن ها تاثيرگذاري دارد و براي تک تک لحظات برنامه ريزي مي کنند. اگر قرار باشد به خاطر حضور آن ها در يک سخنراني، برنامه هايي که با دقت براي تک تک اين ثانيه ها چيده شده اند تبديل به بي برنامگي شوند، باز هم مخاطبان ما براي نشستن روي صندلي ها تمايلي از خود نشان مي دهند؟


با ما همراه باشيد تا اين بار با نگرشي متفاوت تکنيک‌هاي متفاوتي را براي تعهد بيش‌تر نسبت به زمان و پايبندي به زمان و وقت‌شناسي در سخنراني بخوانيد.


ترفندهاي متفاوت براي پايبندي به زمان در طول سخنراني


به طور معمول يک زمان محدود و مشخص‌شده در اختيار سخنرانان قرار مي‌گيرد. اين زمان بنا به دلايلي ممکن است به خوبي مديريت نشود. مثلا پرسش‌هاي ناگهاني در طول بحث که ممکن است نتوانيد از آن‌ها بگذريد و براي خودتان هم پاسخ دادن به آن سوالات جالب بوده است مي‌توانند يک نمونه از همين دلايل باشد.





مشاهده مقاله  5 خطاي رايج در اسلايد سخنراني




 


پايبندي به زمان در طول سخنراني


گاهي هم همه چيز متفاوت مي‌شود. مثلا يک وقفه يا تداخل در برنامه سخنراني ايجاد مي‌شود و شما مجبور هستيد به تنهايي بار تغيير در برنامه و مديريت دشوار آن را به دوش بکشيد. هر عاملي که باشد باز هم شما به عنوان سخنران نيازمند پايبندي به زمان هستيد تا بتوانيد اصل مطلب خود را ادا کنيد.


درباره “زمان صحبت کردن” خود تصميم بگيريد


زمان صحبت کردن با زماني که به طور کلي در اختيار سخنراني شما قرار داده شده است متفاوت است و نبايد اين دو را با هم اشتباه بگيريد. شما نياز داريد قبل از سخنراني و با استفاده از تکنيک‌هايي، “زمان صحبت کردن” خود را تخمين بزنيد:


شما بايد يک زمان مشخص براي پرسش و پاسخ به صورت جداگانه داشته باشيد که اين موضوع را قبلا در اصول زمانبندي در سخنراني تشريح کرده‌ايم. حتي اگر برگزارکننده سخنراني به اين موضوع اعتقادي نداشته باشد شما بايد خودتان 20 تا 25 درصد زمان را در اختيار مخاطبان و سوالاتشان قرار دهيد.


به طور کلي ارائه زنده سخنراني از يک اجراي برنامه‌ريزي شده نظير اجراي يک تئاتر بيش‌تر زمان مي‌طلبد. اين موضوع به دليل تداخل و ترکيب فاکتورهاي جانبي متعدد است. مثلا ممکن است شروع سخنراني با چند دقيقه تاخير همراه باشد. گاهي هم ممکن است شما براي تفهيم يک موضوع از دامنه تعيين شده فراتر برويد و زمان را از دست بدهيد.


 


پايبندي به زمان در سخنراني


با اين اوصاف اگر زمان کل سخنراني شما يک ساعت است شما فقط 40 دقيقه به صورت خام براي گفتگو زمان در اختيار داريد. پس پايبندي به زمان در طول سخنراني در اين حالت تنها در صورتي محقق مي‌شود که فقط 40 دقيقه صحبت کنيد.





مشاهده مقاله  عناصر زبان در سخنراني: راهنما فن بيان واژگان هنگام سخنوري




زمانبندي سخنراني بايد نگاشته شود


هربخش از سخنراني يک موضوع و محتوا دارد و قطعا زمان ارائه هر بخش با قسمت‌هاي ديگر متفاوت است. بنابراين به عنوان مثال اگر سخنراني شم راس ساعت 3 بعد از ظهر شروع شود، برنامه‌ريزي احتمالي و فرضي به اين صورت خواهد بود:


ساعت 3:00 افتتاحيه و خيرمقدم


ساعت 3:10 دقيقه شروع بخش اول سخنراني


ساعت 3:15 دقيقه شروع بخش دوم سخنراني


ساعت 3:25 دقيقه شروع بخش سوم سخنراني


ساعت 3:35 دقيقه نتيجه‌گيري و جمع‌بندي بحث


ساعت 3:40 دقيقه اتمام صحبت سخنران


 


مسير زندگي را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را کليک کنيد


از قديم گفته‌اند به هر چه که فکر کنيد، همان مي‌شود. مثلا مثبت فکر کنيد تا اتفاق مثبت بيفتد يا هميشه خوش‌بين باشيد تا انرژي‌هاي منفي دفع شوند. اما ريشه اين تفکر چيست و از چه کجا نشات مي‌گيرد؟ متخصصات معتقدند تمام ارکان زندگي ما تحت تاثير تفکر و نيروي خلاقيت افکار ما رخ مي‌دهند. به اين شکل که هر کسي تجسم مثبتي داشته باشد مي‌تواند اتفاقات مثبت را به خود جذب کند و بالعکس. در همين راستا تکنيک‌هايي هم براي تقويت تجسم خلاق مطرح شده است. در حقيقت تجسم خلاق تکنيک قدرتمندي است که مي‌توان آن را به‌چشم تمرين ديد، تمريني که بارهاوبارها در ذهن اتفاق مي‌افتد. به‌‌‌کمک اين تمرين مي‌توان از تخيل خود براي ايجاد تغييرات مثبت در زندگي استفاده کرد. اگر اين تکنيک به‌درستي به‌کار گرفته شود، مي‌تواند با محقق کردن روياها زندگي را متحول سازد. همين موضوع در مبحث سخنوري و فن بيان هم با عنوان تجسم خلاق در فن بيان و تاثير تجسم خلاق در موفقيت سخنراني مطرح مي‌گردد.


تجسم خلاق در موفقيت سخنراني


برخي معتقدند تصور کردن يا تجسم سخنراني و فاکتورهاي مختلف آن در ذهن مزاياي مختلفي مثل غلبه بر ترس از سخنراني دارد و سخنران را از قبل براي رويارويي با آن موقعيت آماده مي‌سازد. برخي هم هيچ ديدگاهي در اين باره ندارند و فکر مي‌کنند سخنراني آن طور که بايد و شايد رخ مي‌دهد؛ چه تصورش را از قبل کرده باشيم و چه بدون تجسم آن سر صحنه حاضر شده باشيم!


دانشگاه زندگي با در نظر گرفتن اين رويکرد چالشي تازه سعي داشته است تا از منظر مثبت به اهميت تجسم خلاق در موفقيت سخنراني و چگونگي تاثيرگذاري آن بپردازد. تا پايان همراه ما باشيد.





مشاهده مقاله  به خاطر سپردن سخنراني تنها در يک ساعت: سخنران حرفه اي شويد!




چگونه تجسم خلاق در موفقيت سخنراني تاثير مي‌گذارد؟


مهم‌ترين بُعد تاثيرگذاري تجسم کردن بر سخنراني، مرحله يا فرآيند تجسم کردن است. در تجسم کردن شما تمام مراحلي را که براي کسب نتيجه مثبت موردنياز است ارزيابي مي‌کنيد؛ مثلا:



  • آماده‌سازي مواد لازم براي سخنراني

  • مرحله اجراي سخنراني

  • ارائه سخنراني براي مخاطبان معمولي

  • مديريت مشکلات و چالش‌هاي احتمالي در سخنراني


تجسم خلاق در موفقيت سخنراني


بر اساس آمار و ارقام، معمولا محصول تجسم کردن، تجسمي که خلاقانه و موثر باشد، زياد است. مثلا دانش‌آموزاني که به قواي تجسم کردن عادت دارند عملکرد بهتري نسبت به رقبا داشته‌اند. يا افرادي که دائم تجسم تکنيک‌هاي ورزش تنيس را داشته‌اند عملکرد بهتري از کساني که براي اولين بار با اين تکنيک رو به رو مي‌شوند خواهند داشت.


با توجه به اين آمار، مهم‌ترين تاثيري که تجسم خلاق در موفقيت سخنراني دارد از طريق کاهش ترس و استرس فرد براي رويارويي با شرايط زنده سخنراني مي‌باشد. به اين شکل که فرد بارها و بارها خودش را روي صحنه و در حال مديريت بحث سخنراني مشاهده مي‌کند و بنابراين حضور واقعي روي صحنه در روز سخنراني چندان تازگي ندارد.


چالش‌هاي استفاده از تجسم خلاق در سخنراني‌ها


اگرچه تجسم خلاق باعث کاهش ترس فرد مي‌شود اما نظير تکنيک‌هاي ديگر چالش‌ها و اشکالاتي به دنبال دارد:


تجسم چارچوبي غيرواقعي و غيرقابل باور دارد!


اگرچه تجسم کردن مراحل سخنراني تاثيرات مثبتي دارد، اما اين تاثيرات کامل موقت هستند و خيلي زود فرد را از آن حال و هوا خارج مي‌کنند.


تجسم با واقعيت کاملا منطبق نيست!


اگرچه تجسم خلاق در موفقيت سخنراني تاثيرگذار است اما پرواز خيال مانع از آن مي‌شود تا سخنران با واقع‌نگري به موضوع نگاه کند.


 


مقالات بيشتر را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را اينجا دنبال کنيد


آيا بچه‌هاي افراد هم‌خون شانس بيشتري براي انواع نقص‌ها و بيماري‌ها دارند؟ افزايش آگاهيِ در پايه‌هاي مسائل ژنتيکي مي‌تواند به فهم اين سوال، کمک شاياني کند.


آيا مي‌دانيد ملکه ويکتوريا، چار داروين يا آلبرت انيشتين چه وجه اشتراکي دارند؟ هم? آن‌ها با بزرگ‌ترين هم‌خون خود (دخترعمو/پسرعمو/دخترعمه/پسرعمه/دختر دايي/پسردايي/دخترخاله/پسرخاله) ازدواج کردند. احتمالاً شما نيز براين باور هستيد که داروين اين مسائل را بهتر از همه درک مي‌کرد. خب به هر حال، ازدواج فاميلي نزديک، ژن هايي را منتقل مي‌کند که سبب جهش‌هاي ژنتيکي مي‌شوند، اين‌طور نيست؟


ازدواج فاميلي


امروزه ازدواج فاميلي با بزرگ‌ترين هم‌خون خود، در 24 ايالت آمريکا ممنوع است. اما در بخش کثيري ار تاريخ غرب، مردم مجبور بودند با کساني که نزديک‌شان زندگي مي‌کرد ازدواج کنند، که يعني بيشتر مواقع، دونفر از يک خانواده به خان? بخت مي‌رفتند.


در حقيقت، بين سال‌هاي 1650 تا 1850 ميانگين ازدواج بين افرادي از دورترين خويشاوندها بود. که يعني پدرِ پدرِ پدرِ پدربزرگ‌شان مشترک بود.


اگر بخواهيم اين مقوله را از نظر علم ژنتيک بررسي کنيم، اين افراد 0.20% از دي‌ان‌اي خود را باهم به اشتراک مي‌گذاشتند. اين درصد وقتي با مقادير بزرگ‌تري مقايسه شود، واقعا ناچيز به‌حساب مي‌آيد. مثلاً  اگر يک نسل جلوتر بياييم، به 0.78% کاهش پيدا مي‌کند. همچنين دو نسل اختلاف 3.13%، و نزديک‌ترين خويشاوند 12.5% ژن را به اشتراک مي‌گذارند. و هرچه دي‌ان‌اي بيشتري ردوبدل شود، درصد اينکه زادوولد شما با امراض مختلف همراه شود، بيشتر است_مانند فيبروز سيستيک يا کم‌خوني داسي‌شکل.


اما مسئل? اصلي اينجاست: حتماً لازم نيست مريض باشيد تا کودک‌تان همراه با مشکل به‌دنيا بيايد.





مشاهده مقاله  آلودگي هوا مي‌تواند به عنوان يک خطر براي آايمر محسوب شود




فيبروز سيستيک را در نظر بگيريد. اين بيماري به‌وسيل? ژن حامل آن به وجود مي‌آيد. اما براي اين‌که به اين نوع بيماري مبتلا شويد نياز به دو نسخ? معيوب از اين ژن داريد. بنابراين اگر تنها يک نسخه را دارا باشيد نمي‌شويد، اما به راحتي منتقل‌اش مي‌کنيد.


در اين بين، اگر کسي که حامل اين ژن باشد، با کسي که کاملاً سالم باشد زادوولد کنند، هيچ خطري کودکِ در راه را تهديد نمي‌کند. اما اگر والدين هر دو يک نسخه از اين ژن را داشته باشند، کودک 25% شانسِ به ارث بردنِ دو نسخه را دارد.


ازدواج فاميلي


پس براي اين‌که بفهميم ازدواج فاميلي چه‌قدر خطرناک است، بايد محاسبه کنيم که احتمالِ حمل دو نسخه از يک بيماريِ خاص توسط هردونفر چه‌قدر است. بدين شکل جواب حقيقي را پيدا مي‌کنيم.


از اينجا شروع مي‌کنيم که آن‌ها پدربزرگ و مادربزرگ مشترکي دارند. حالا بازي پيچيده‌اي از (چه مي‌شود اگر)ها آغاز مي‌شود: چه مي‌شود اگر هم پدربزرگ و هم مادربزرگ حامل ژن باشند، و يا فقط يکي؟ چه مي‌شود اگر بچه هاي‌شان حامل باشند، يا هيچ کدام‌شان نباشد؟ خيلي سريع همه‌چيز به هم گره مي‌خورد.


اما دانشمندان با زيرورو کردن اعداد بالاخره توانست‌اند درصد ثابتي را محاسبه کنند. شانس اين‌که هم‌خون‌ها کودکي با بيماري ژنتيکي داشته باشند 4 تا 7%، و اين مقدار براي افراد غريبه 3 تا4% است.


پس آن‌چنان هم زياد نيست، نه؟ نتيجه اين شد: بيماري ژنتيکي به شدت نادر است و اهميتي ندارد که غريبه باشيد يا هم‌خون. ممکن است هزاران مورد ژنتيکي در درخت خانواده‌تان پنهان شده باشد.


به‌علاوه، اگر بچه‌هاي شما با بزرگ‌ترين هم‌خون خود ازدواج کنند، و بچه‌هاي آنان نيز همين امر را تکرار کنند، در واقع، هربار بيشتر خانواد? خود را در مسير فاجعه قرار مي‌دهيد. چراکه به جاي ارائه دادن ژن‌هاي جديد، که براي درياي ژنتيکي خانواده مفيد است، درحال بازيافت ژن‌هاي قديمي هستيد که به احتمال بالا خطرناک هم هستند.


محصول کمال طلبي را کليک کنيد


www.daneshgahezendegi.com


چگونه عزت را تعريف مي‌کنيم و داشتن عزت نفس پايين به چه معناست؟


عزت بر اساس توضيحات ديکشنري آکسفورد چنين تعريف شده است:


در نقش اسم: احترام  و تحسين


در نقش فعل: احترام گذاشتن و تحسين کردن


هنگامي که به چيزي عزت مي‌بخشيد در واقع به آن احترام گذاشته‌ايد زيرا ويژگي‌هاي مثبتي داشته که براي شما با ارزش هستند. تعريف عزت نفس هم اين است که شما چگونه به خودتان احترام مي‌گذاريد و چقدر احترام قائل هستيد.


داشتن عزت نفس پايين يعني شما به اندازه کافي به خودتان احترام نمي‌گذاريد و ارزش بالايي در خود مشاهده نمي‌کنيد. اگر چنين حسي داشته باشيد؛ ممکن است کنترل را از دست بدهيد و نگرش منفي بر شما سيطره پيدا کند.


ممکن است اعتماد به نفس شما نيز کم باشد و به تونايي‌هاي خود در رسيدن به موفقيت باور نداشته باشيد. همچنين محتمل است که نظرات منفي ديگران را بپذيريد و اعتمادي به ديدگاه‌هاي خود نداشته باشيد.


اعتماد به نفس


برخي افراد اعتماد به نفس و غرور بيش از حدي دارند. اما ممکن است عزت نفس هم بيش از حد شود؟


فکر نمي‌کنيم چنين اتفاقي بيفتد. به اين دليل که اگر شما محدوديت‌هاي خود را ندانيد و اعتماد به نفس کاذب داشته باشيد، احتمالاً سقوط خواهيد کرد. به همين شکل، غرور کاذب هم مي‌تواند خطرناک باشد و به فرد صدمه بزند. شما براي جلوگيري از چنين مشکلاتي، به تعادل و عزت نفس نياز داريد.


 


در نگاه اول، عزت نفس موضوعي ساده است اما در حقيقت، پيچيده‌تر از آن است که فکر مي‌کنيد. از يک طرف، شايد فردي را ببينيد که به طور واضح کمبود اعتماد به نفس داشته باشد و خود را کم ارزش بداند.


برخي افراد نيز به نظر مي‌رسد که اعتماد به نفس خوبي دارند اما تمام اعمال آن‌ها براي سرپوش گذاشتن بر روي عزت نفس پايين آن‌ها است. بسياري از اين افراد اين موضوع را که مشکلاتي دارند، قبول نمي‌کنند و به ظاهر شدن با عزت نفسي بسيار زياد (ظاهري نه واقعي) ادامه مي‌دهند.


بسياري از افراد وجود دارند که پست‌هاي مهمي مثل مديريت را در اختيار گرفتهاند اما در باطن، عزت نفس پاييني دارند. اين افراد تظاهر مي‌کنند که همه چيز را تحت کنترل دارند و تمام تصميمات را با اطمينان کامل مي‌گيرند. اين موضوع باعث استرس و عذاب زيادي خواهد شد چراکه آن فرد بايد تا جاي ممکن به تظاهر ادامه دهد. فقط زماني مي‌توانيد چهره واقعي اين افراد را مشاهده کنيد که با مشکلي بزرگ مواجه شوند و نتوانند اوضاع را کنترل کنند. آن‌ها قادر نيستند


انتقاد را بپذيرند و انتظار دارند ديگران بدون هيچ سوالي به انجام کارهايي که مي‌گويند، بپردازند.


 


محصول فن بيان را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را اينجا دنبال کنيد


پيدا کردن مسير زندگي فقط مجموعه‌اي از اقداماتي نيست که براي جستجو کردن يک راه و سرانجام رسيدن به آن انجام مي‌دهيم؛ بلکه شامل تمام کارهايي مي‌شود که براي دنبال کردن آن انجام مي‌دهيم. هر کسي در طول زندگي علاوه بر تمام حساب و کتاب‌هاي ذهني خود مسيري را با قلبش دنبال مي‌کند و براي موفقيت در آن تلاش خود را به کار مي‌برد. همه چيز در اين راه خوب پيش مي‌رود تا اين که در اين راه دچار يک تفکر وسواس‌گونه مي‌شويم: اين که مسير زندگي خود را درست انتخاب کرده‌ايم يا نه؟ آينده اين مسير به قدر کافي روشن است يا تمام اقدامات ما تلاش‌هايي گزاف و بي‌حاصل مي‌شوند؟


شايد تعجب کنيد اما براي کسي که با قدرت و اطمينان قدم در مسير زندگي مي‌گذارد تمام اين سوالات و تفکرات بي‌معنا خواهد بود. مثل جواني که به تازگي و با تصميم قطعي وارد زندگي مشترک شده است و اگرچه از آينده آن بي‌خبر است، اما اعتقاد دارد اگر هر قدم را به موقع بردارد و از نااميدي فاصله بگيرد قطعا آينده تيره و تار نيست.


 


مسير زندگي


از ديدگاه برخي از روانشناسان فقط و فقط زندگي در لحظه است که معنا مي‌شود و باقي تفکرات ما حاصل تصوراتي پوچ و انديشه‌هايي مبهم در دود هستند!


حالا اين به خودِ فرد بستگي دارد که بتواند مسير زندگي را درست انتخاب کند يا نه. براي انتخاب بهتر 3 گام مشترک و مهم وجود دارد که در دانشگاه زندگي بدان مي‌پردازيم.


3 گام مشترک براي اين که مسير زندگي درست را انتخاب کنيم


حتما بارها به دنبال سايت مسير زندگي يا هر منبع ديگري که بتوانيد با استفاده از آن به منابع روشني در ارتباط با انتخاب اهداف زندگي برسيد مراجعه کرده‌ايد. در حالي که هيچ نسخه از پيش تعيين شده‌اي وجود ندارد که بتواند به ما نشان دهد با توجه به اهدافمان کدام مسير قطعا ما را به مقصد مي‌رساند همواره فاکتورهاي مشترک زيادي وجود دارند:





مشاهده مقاله  تفکر انتقادي




دست از جستجوي مسير زندگي برداريد!


اولين قدم مشترک در اين مسير، متوقف کردن اين فرآيند پيچيده و زمانبر جستجو است! نمونه‌هاي آن را احتمالا بارها در زندگي تجربه کرده باشيد. مثلا با سرمايه‌اي که در دست داريد بارها و بارها مسيرهاي مختلف را رفته‌ايد و از آن‌ها پشيمان شده‌ايد. در نهايت هم به قول قديمي‌ها به خاطر از اين شاخه به آن شاخه پريدن همچنان اندر خم يک کوچه‌ايد؛ چون دقيقا نمي‌دانيم از زندگي چه مي‌خواهيم!


 


سايت مسير زندگي


حقيقت آن است که نمي‌توان مسير زندگي را با حفاري لايه‌هاي مختلف ذهن کشف کرد. زندگي را شايد بتوان بر حسب حدس و گمان پيش برد ولي هيچ قطعيتي وجود ندارد که مسير قطعي وجود داشته باشد! بنابراين نگراني و فکر و خيال بيش از حد فقط باعث مي‌شود که در درياي نااميدي بيش‌تر غرق شويد!


مسير زندگي را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را دنبال کنيد


سمينار را با هر چيزي که وصف کنيد باز هم نمي شود؛ اين واژه دهان پر کن تر از اين است که بتوان با کلمات به جنگ آن رفت. ابهت سمينار به يک طرف؛ اولين چيزي که با شنيدن نام سيمنار در وجود هر دانشجو بروز مي دهد استرس و ترسي است که از ارائه سيمنار دارد. واقعا چرا بايد براي سيمنار دادن و گفتگو هاي شفاهي و حضوري اين قدر ترس داشته باشيم در حالي که سيستم آموزشي نوين جهان سيمنار را براي دانشجويان و دانش آموزان لذت بخش و جذاب کرده است؟ چرا هنوز ميان دانشجويان ايراني بايد واهمه عجيبي براي ارائه سمينار کارشناسي ارشد وجود داشته باشد در حالي که اصل اين سيمنار در عمل تفاوتي با يک کنفرانس کلاسي ندارد؟ حتي در اغلب موارد سالن سمينار کارشناسي ارشد و پايان نامه دانشگاه کوچک تر از يک کلاس است که بخواهد باعث ترس و استرس شود!


سيمنار انواع و اقسام مختلفي دارد و يک دانشجو در طول دوران تحصيل خود حداقل يک بار آن را تجربه مي کند. مقطع کارشناسي ارشد تمامي رشته ها بخشي به عنوان سيمنار دارد که برخي به صورت مقاله و برخي به صورت پايان نامه آن را ارائه مي دهد. اهداف سيمنار گزارش جزئيات تحقيق و ابراز يافته هايي است که دانشجو بعد از مدت زمان خاصي از تحصيلات دانشگاهي به دست آورده است. اگرچه برخي از کنار سمينار و موضوع آن به سادگي مي گذرند اما بهتر است نگاه خود را نسبت به سيمنار کارشناسي ارشد و مقاطع بالاتر عوض کنيم؛ چون سيمنار پلي است براي پيشرفت دانشجو جهت ادامه تحصيل و البته اشتغال!


اگرچه ارائه کارشناسي ارشد کار سخت و پر تنشي است اما مي توان با به کارگيري تکنيک هايي که در دانشگاه زندگي مطالعه مي کنيد آن را شنيدني کنيد؛ طوي که شنوندگان محو تماشا شما و سخنرانيتان باشند!


نحوه ارائه سمينار کارشناسي ارشد


قبل از هر چيز بايد به اهميت سيمنار در کار دانشگاهي پي برد. اهداف يک سمينار دانشگاهي مي تواند يکي از موارد زير باشد:



  1. نشان دادن نتايج يک کار فردي، گروهي يا تحقيقاتي

  2. شنيدن انتقادات و نقاط منفي وارد بر کار دانشگاهي يا پروژه کاري

  3. تمرين آن چه که آموخته ايم





مشاهده مقاله  6 درس الهام بخش از فن بيان استيو جابز که بايد بياموزيد




نحوه ارائه سمينار کارشناسي ارشد


انواع سمينار ها


سمينار تعاريف مختلف دارد. اما به صورت عمومي از سمينار براي اهداف زير استفاده مي شود:


سمينار هاي کلاسي: اين سمينار ها پايين ترين سطح سمينار به جهت اهميتي که دارند هستند. مديريت اين سمينار ها ساده تر است چون زمان بيش تر و محتوا کم تري در اختيار شما قرار دارد.


پايان نامه: پايان نامه مهم ترين سيمنار دانشگاهي است که هر دانشجو در طول تحصيل خود ارائه مي دهد.


 


مسير زندگي را کليک کنيد


در ميان تمام موجودات هستي تنها انسان است که با نيرو آگاهي و قدرت تصميم‌گيري منحصر به فردي که دارد مي‌تواند مسئوليت‌پذير باشد و مسئوليت اقدامات خود را نيز بر عهده بگيرد. برگزاري يک سخنراني هم از بزرگ‌ترين تصميماتي است که يک سخنران بر عهده مي‌گيرد و مسئوليت خطير سخنراني در مقابل جمع کوچک و بزرگ را عهده‌دار مي‌شود. سخنرانان بزرگ و ماهري که به واسطه مهارت‌ها و فنون بيان بي‌نظيرشان نزد مخاطبان شناخته مي‌شوند در واقع هنرپيشه‌هايي روي صحنه تئاتر هستند که تصميم‌ مي‌گيرند عکس‌العمل نشان دهند، روي صحنه اجرا کنند، ‘گاهي توقف داشته باشند و در مجموع نمايش بي‌نظيري را ارائه دهند. با اين حال حساسيت يک سخنراني و وجود يک سخنران مسئوليت‌پذير فراتر از نمايش هملت، مکبث و امثال آن است!


در سخنراني بر خلاف تئاتر مخاطبان انتظار دارند قطعا علاوه بر درگيري فکري و احساسي، اطلاعات درخور و باارزشي را به خانه ببرند. آن‌ها سخنران را بر اساس توانمندي‌هايش در انتقال اطلاعات و قانع کردن مخاطبان ارزيابي مي‌کنند و توقع دارند فن بيان سخنران به حدي قوي باشد که بتوانند تمام آموخته‌هاي خود را به ياد بسپارند و از آن نهايت استفاده را ببرند. احتمالا اگر سخنران در نهايت آمادگي، آراستگي و تسلط به مطالب سخنراني کند مخاطبان توجه بيش‌تري نسبت به سخنان او خواهند داشت؛ اما به نظر نمي‌رسد تنها اين موارد و تمام آن چه که تا کنون در دانشگاه زندگي بدان پرداختيم براي يک سخنراني موفقيت‌آميز کافي باشد. مسئوليت‌پذيري جنبه مهم ديگري از سخنراني مي‌باشد که براي سخنران لازم است.


در ادامه مي‌خوانيد که  يک سخنران چه طور و از چه راه‌هايي مي‌تواند نسبت به مخاطبان خود مسئوليت‌پذير باشد.


5 راه براي اين که يک سخنران مسئوليت‌پذير باشيد


مهم‌ترين مسئوليتي که بر عهده هر سخنران است کسب اطمينان از متمرکز بودن مخاطبان مي‌باشد. کسب آمادگي پيش از سخنراني مهم است اما همراهي با جريان سخنراني، تطابق با مخاطبان، انعطاف‌پذيري نسبت به شرايط سخنراني، لخن مناسب و الگو منطقي در پيشبرد سخنراني همه و همه از جمله مسئوليت‌هايي هستند که يک سخنران با برگزاري يک سخنراني ناخواسته برعهده مي‌گيرد. اما چه طور بايد از پس اين مسئوليت مهم با موفقيت برآيد؟!



5 راه براي اين که يک سخنران مسئوليت‌پذير باشيد


براي تقويت اعتماد به نفس خود دوپينگ کنيد!


از اولين نيازهاي يک سخنران تقويت اعتماد به نفس است. براي اين که بتوانيد از تمام دانسته‌ها و مهارت‌هاي خود روي صحنه استفاده کنيد اعتماد به نفس خود را تقويت کنيد. بهترين راه اجرا روي صحنه است. اگر هنوز در امر سخنراني حرفه‌اي نشديد مي‌توانيد ميزان توانمندي خود را با برگزاري سخنراني‌هاي کوچک و بدون فکر کردن به جنبه مالي سخنراني تقويت کنيد. سخنراني‌هاي کوچکي هم که به صورت گروهي و در جمع‌هاي دوستانه برگزار مي‌شوند موقعيت خوبي براي تمرين آموخته‌ها هستند.


نکات زير کمک مي‌کنند تا در مسير تقويت اعتماد به نفس، دوپينگ کنيد و زودتر نتيجه بگيريد:



  • در طول اجرا هرگز به احتمال خطا و اشتباه فکر نکنيد؛ چون فرصت خلاقيت را از شما سلب مي‌کند

  • براي اقدامات خود از قبل فکر کنيد و روي صحنه پيش از عکس‌العمل براي فکر کردن مکث نکنيد


مقالات بيشتر محصول فن بيان را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را اينجا دنبال کنيد


حتما شما هم متوجه برخي از قفسه‌هاي کتاب شده‌ايد که دو دو طرف و پشت به کتاب‌هايي که چيده شده‌اند حاوي حائل يا تکيه‌گاه هستند. از منظر فيزيکي، اين حائل في يا چوبي که مقابل کتاب‌ها در هر رديف کتابخانه قرار مي‌گيرد باعث انسجام و کنار هم قرار گرفتن کتب مي‌شود. اما از منظر زيبايي‌شناختي نقش اين حائل فراتر است و به چينش کتاب‌ها تقارني زيبا و محسوس مي‌دهد که اغلب از ديدگاه بيننده خوشايند است؛ چون به خواننده اين حس را القا مي‌کند که اين دسته از کتاب‌ها خاص‌تر هستند و به آن‌ها توجه ويژه‌ي داشتيم. سخنراني‌ها هم دقيقا مثل کتاب‌هايي که در يک قفسه در کنار هم قرار مي‌گيرند به چنين حائلي نياز دارد. حائلي که براي پشتيباني از ايده‌ها و حرف‌ها در سخنراني ضروري به نظر مي‌رسد.


روش‌هاي پشتيباني از ايده‌ها و حرف‌ها در سخنراني


منظور از حائل در سخنراني تکيه‌گاه يا پشتيباني است که مي‌تواند از بدنه سخنراني حمايت کند و در صورت نياز آن را اثبات کند. شروع و پايان سخنراني با استفاده از عناصر مشابه و مشترک نظمي هنري و تقارني دلچسب را به اول و آخر آن مي‌بخشد. اصلا با استفاده از همين ترفندهاي پشتيباني از ايده‌ها و حرف‌ها در سخنراني است که ممکن است مخاطب به خاص بودن و مستند بودن گفته‌هاي ما ايمان بياورد و به اين شکل توجه ويژه‌تري به روند سخنراني داشته باشد.


پشتيباني از ايده براي اثبات ادعايي که در سخنراني داريم روشي ظريف است و اين ديدگاه را در مخاطبان به وجود مي‌آورد که سخنران با دقت زيادي به جزئيات موضوع پرداخته است. نتيجه چنين رويکردي در سخنران افزايش اعتماد مخاطبان و باورپذيري هر چه بيش‌تر ادعاهاي شما در سخنراني است. براي اين که با اين تکنيک آشنا شويد همراه ما بمانيد.





مشاهده مقاله  4 راه براي اين که نسبت به مخاطبان خود يک سخنران مسئوليت‌پذير باشيد




روش‌هاي پشتيباني از ايده‌ها و حرف‌ها در سخنراني


استراتژي‌هاي زيادي براي پشتيباني از ايده‌ها در سخنراني وجود دارد که پيش از اين به برخي از آن‌ها در معرفي ترفندهاي پشتيباني از ايده براي ماندگار کردن سخنراني پرداختيم. اين که از چه راهي براي حمايت از ايده اوليه و اصلي سخنراني استفاده کنيم کاملا به موضوع سخنراني و زمينه بحث بستگي دارد. استفاده از روش‌هاي رنگارنگ براي پشتيباني و حمايت از ايده اصلي سخنراني مثل قرار دادن کتاب رمان در کنار کتاب‌هاي علمي است. پس يک روش را به خوبي شناخته و آن را به کار بگيريد.


پشتيباني از ايده‌ها با استفاده از دو داستان


يکي از ساده‌ترين ايده‌هايي که اتفاقا بارها و بارها در برررسي اهميت داستان در سخنراني بدان پرداختيم همين قصه‌هاي کوتاهي است که بايد به صورت خلاقانه و هوشمندانه بازگويي شوند. اما چرا دو داستان؟


در ابتدا سخنراني، سخنران موضوع را با استفاده از يک داستان کوتاه و بي‌انتها آغاز مي‌کند. سخنران در اين مرحله کل داستان را تعريف نمي‌کند و فقط سرنخي به مخاطب مي‌دهد تا از سير و کليات داستان خبردار شود. در اين بخش کاراکترهاي اصلي و چالش مهم داستان به تصوير کشيده مي‌شود بعد از آن هسته اصلي سخنراني است که توسط سخنران بيان خواهد شد.


مسير زندگي را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را کليک کنيد


عزت نفس و 4 گام اساسي که براي رسيدن به آن


آيا تا بحال براي شما اتفاق افتاده که جلوي آيينه قرارگرفته و با خودتان حرف بزنيد؟ خودتان را سرزنش کرده و يا از خود تعريف کنيد؟ آيا خودتان را همانطور که هستيد دوست داشته و قبول داريد و يا از دست خودتان عصباني و ناراضي هستيد؟ در کل چه احساسي نسبت به خود داريد و چه نمره‌اي به خودتان مي‌دهيد؟ پاسخ به سوالات بالا نشان‌دهنده ميزان عزت نفس شماست.


عزت نفس چيست و چه نقشي در زندگي من دارد؟


برآورد افراد از ميزان ارزش و اهميت خودشان عزت نفس آنان را تشکيل مي‌دهد. در واقع ميزان اعتبار و احترامي که افراد براي خود قائل‌اند و ايماني که به توانايي‌هايشان دارند، عزت نفس آنها را نشان مي‌دهد. تعريف بالا بدين معني است که عزت نفس تمامي اعمال و رفتار و احساسات  شما را تحت تاثير خود قرار مي‌دهد؛ شما با توجه به باوري که نسبت به خود داريد دست به انجام کارها مي‌زنيد. اگر به خودتان ارزش قائل شويد، خود را باور داشته باشيد، شکست‌ها شما را نااميد نمي‌سازند و دوباره بلند شده و از نو شروع مي‌کنيد؛ ولي چنانچه خود را باور نداشته باشيد، با هر شکستي خود را بي‌لياقت‌تر و ناتوان‌تر فرض کرده و دست از تلاش خواهيد کشيد. عزت‌ نفس پايين مانند غده‌اي است که در مغز شما روييده و کل عملکرد شما را تحت تاثير خود قرار مي‌دهد بگونه اي که هيچ قسمت از زندگي شما نمي‌تواند از آسيبهايش در امان بماند. براي روشن شدن مطلب مثالي مي‌زنم.


فردي را در نظر بگيريد که در امتحاني مثلا کنکور يا مصاحبه شغلي مردود مي‌شود، چنانچه اين فرد عزت نفس پاييني داشته باشد، حداکثر پس از چند تلاش ناموفق ديگر، خودش را مي‌بازد و به خودش برچسب من بي‌لياقتم، من بي‌عرضه‌ام، من توانايي انجام هيچ کاري را ندارم و… مي‌زند و دست از تلاش برمي‌دارد و به مرور زمان مستعد ابتلا شدن به انواع بيماري‌هاي رواني از قبيل افسردگي، اضطراب، ترس و… شده يا گرايش به مصرف سيگار، الکل و… پيدا مي‌کند. ولي چنانچه اين فرد خودش را باور داشته باشد دست از تلاش برنمي‌دارد و راههاي ديگري را هم امتحان مي‌کند. مثلا پس از نتيجه نگرفتن در کنکور و يا مصاحبه شغلي مورد نظرش سعي مي‌کند مهارت جديدي ياد بگيرد. بدين ترتيب عزت نفس بالا، اين فرد را از آسيب‌هايي که در بالا بدان‌ها اشاره شد، مصون نگاه خواهد داشت.





مشاهده مقاله  چگونه با خشم و عصبانيت خود مقابله کنيم؟




عزت نفس بالا


حال سوالي که پيش مي‌آيد اينست که چگونه نمره عزت نفس خود را به 20 برسانم؟


در اينجا 4 گام اساسي را که به شما کمک مي‌کند تا نمره عزت نفس خود را به 20 برسانيد، برايتان آورده‌ايم.


 


گام اول: باورهاي منفي در مورد خودتان را شناسايي کرده و آنها را از بين ببريد.


گفتيم که باورهاي ما نقش تعيين کننده‌اي در ميزان عزت نفس ما دارند. باورهاي منفي منجر به پايين آمدن عزت‌نفس در ما مي‌شوند. پيشنهاد ما براي مقابله با اين باورهاي منفي اين است: برگه‌اي برداريد. برداشتهاي منفي را که نسبت به خودتان داريد، بر روي کاغذ بنويسيد. اين کار شايد مدت‌ها وقت ببرد ولي مشکلي نيست. هر زمان که چيزي بيادتان آمد يادداشت کنيد. سپس شروع به بررسي کنيد. ببينيد اين باور منفي که داريد از چه وقت و چگونه شروع شده است. آنگاه شروع به جمع‌آوري شواهدي بکنيد که باورهاي‌تان را نقض کند.


مثلا وقتي که شما باور داشته باشيد آشپزي شما افتضاح است و بلد نيستيد غذاهاي خوشمزه‌اي درست کنيد، سعي کنيد علت بوجود آمدن اين باور را کشف کنيد. آنگاه غذاهايي را که بخوبي درست  مي‌کنيد بياد آوريد و يادداشت کنيد. بدين ترتيب به خودتان ثابت مي‌شود که چندان هم آشپز نالايقي نيستيد و باور منفي آشپزي من افتضاح است  بتدريج  کم‌رنگتر شده و از بين مي‌رود.


باور منفي


گام دوم: توانايي‌ها و صفات مثبت خود را بنويسيد و سعي کنيد آنها را تقويت نماييد.


افرادي که عزت نفس پاييني دارند، خودشان و توانايي‌هاي‌شان را ناديده گرفته و از استعدادهاي‌شان بهره کافي نمي‌برند. فهرستي براي خودتان درست کنيد که در آن تمام صفات مثبت و مهارت‌هايي را که داريد، يادداشت کنيد. از ديگران هم براي پر کردن ليست کمک بگيريد. سپس اين ليست را جايي بگذاريد که جلو چشمتان باشد. با اين کار هر وقت که ليست را ببينيد متوجه مي‌شويد که چقدر آدم خوب و توانمندي هستيد و سعي مي‌کنيد که با افزودن به آن ليست، هر روز بهتر و بهتر شويد.


اگر در پيدا کردن مسير زندگي خود درمانده شديد کليک کنيد


احساساتي مانند غمگيني، شکست در زندگي و عدم لذت بردن از فعاليت‌هاي روزانه براي همه ما آشنا هستند اما اگر اين موارد باعث ضربه زدن به زندگي ما شوند و مشکلات ديگري برايمان ايجاد کنند، بايد آن را افسردگي دانست. در ادامه همراه دانشگاه زندگي باشيد تا به افسردگي، نشانه‌ها و دلايل آن و همچنين راه‌هايي براي جلوگيري از اين بيماري بپردازيم.


حقايق و اطلاعاتي که بايد درباره افسردگي بدانيد



  • افسردگي احتمالا در ن بيشتر از مردان به چشم مي‌خورد.

  • يکي از نشانه‌هاي آن عدم لذت و کاهش علاقه به فعاليت‌هايي است که قبلاً براي فرد، جالب بوده.

  • حوادث زندگي ممکن است باعث عوض شدن خلق و خو شود که به عنوان يکي از علايم افسردگي شناخته مي‌شود.

  • دلايل اصلي افسردگي به طور کامل شناخته نشده‌اند اما آن را مي‌توان ترکيبي پيچيده از ژنتيک، موارد بيولوژيکي و محيط زندگي و همچنين عوامل فيزيکي دانست.


نشانه‌هاي ابتلا به افسردگي


افسردگي نشانه‌هاي متعددي دارد که معمولاً به شکل‌هاي زير ديده مي‌شوند:



  • خلق و خوي نامناسب و افسرده

  • کاهش علاقه به فعاليت‌هايي که قبلاً از آن لذت مي‌برديد، و از دست رفتن تمايل جنسي

  • کاهش وزن بيش از حد (بدون رژيم) يا حس بي‌اشتهايي

  • بي‌خوابي (مشکل در خواب) يا خواب بيش از حد و طولاني

  • مشکل در حرکت و صحبت کردن (کاهش سرعت در آن‌ها)

  • احساس خستگي و فاقد انرژي بودن

  • احساس بي‌ارزشي يا گناهکار بودن

  • ايجاد مشکل در تفکر صحيح و تصميم گرفتن

  • تفکراتي مانند خودکشي يا فکر کردن به راه‌هاي آن


افسردگي


دلايل افسردگي کدامند؟


دلايل افسردگي به طور کامل شناخته نشده‌اند اما مي‌توان گفت که بيش از يک دليل و منبع دارد. همان‌طور که اشاره کرديم، افسردگي از مجموعه عواملي مانند ژنتيک، موارد بيولوژيکي، عوامل محيطي و مسائل ذهني و اجتماعي به وجود مي‌آيد.


برخي افراد ريسک بيشتري براي ابتلا به افسردگي دارند. اين ريسک‌ها شمال موارد زير هستند:



  • اتفاقات زندگي: مثلاً طلاق و مشکلات کاري يا مشکل در رابطه با دوستان و خانواده، مشکلات مالي و اقتصادي، نگراني‌ از نظر سلامتي و در کل، اتفاقاتي که استرس‌زا هستند.

  • شخصيت: برخي از شخصيت‌ها، ريسک بيشتري براي افسردگي دارند به ويژه افرادي که قبلاً با فاجعه‌ يا حادثه بسيار ناگواري در زندگي مواجه شده‌اند.

  • عوامل ژنتيکي: وجود وابستگان و افرادي در خانواده که داراي افسردگي هستند، شانس ابتلا را افزايش مي‌دهد.

  • حوادث ناگوار در دوران کودکي

  • استفاده زياد از الکل و مواد مخدر

  • دچار شدن به افسردگي شديد در گذشته: اين موضوع مي‌تواند باعث شود که افسردگي مدتي بعد بازگردد و تشديد شود.





مشاهده مقاله  فراتر از يک رؤيا: علم پنهان شده در کابوس ها




 


افسردگي


 


چگونه مي‌توان از افسردگي پيش‌گيري کرد؟


افسردگي يک وضعيت جدي است که نياز به مراقبت پزشکي دارد. اين بيماري باعث مي‌شود که افراد، احساسات و عملکرد متفاوتي داشته باشند. افسردگي مي‌تواند به مشکلات جسمي و احساسي مختلفي منجر شود و در نهايت بر روي تمام جنبه‌هاي زندگي شخصي فرد اثر بگذارد.


خيلي از افراد دارو مصرف مي‌کنند، مثل ضدافسردگي‌ها، تا بتوانند بر بيماري غلبه کنند اما روش‌هاي طبيعي زيادي براي کاهش ريسک ابتلا به بيماري و يا کاهش اثرات آن، وجود دارند.


افسردگي رايج‌ترين نوع بيماري رواني است. اين مشکل ممکن است براي هرکسي رخ دهد اما معمولاً در اويل دهه 20 زندگي خود را نشان مي‌دهد. ن نيز احتمال بيشتري براي ابتلا به بيماري دارند. در ادامه با ما همراه باشيد تا 7 روش براي جلوگيري از افسردگي را بيان کنيم:


1 – از استرس دوري کنيد


به نظر مي‌رسد که رابطه مستقيمي ميان استرس در زندگي شخصي و ابتلا به اضطراب و افسردگي وجود دارد. در سال 2012 تحقيقي بر روي دانش‌آموزان مختلف انجام شد و نتيجه آن مشخص کرد که استرس اثرات منفي فراواني روي سلامت ذهني، رضايت از زندگي و سلامت کلي بدن دارد.


مجموعه‌اي از عوامل، از جمله کار، تحصيل، زندگي خانوادگي، يا روابط ممکن است موجب ايجاد استرس شود. بسيار مهم است که در هنگام بروز چنين مشکلي؛ به رفع و درمان آن بپردازيد.


 


محصول کمال طلبي را اينجا تهيه کنيد


عصر ما، عصر ارتباط است. ارتباط نقش موثري در پيشبرد اهداف ما دارد. يک ارتباط خوب و تاثيرگذار مي‌تواند موفقيت‌هاي فراواني را در زمينه‌هاي خانوادگي، شغلي و اجتماعي براي‌مان به ارمغان آورد؛  بالعکسي يک ارتباط نادرست پيامدهاي ناگواري در پي خواهد داشت. در اين مقاله قصد داريم راهکارهايي را به شما معرفي کنيم تا با بهره‌گيري از آنها پيام خود را بدرستي و با شفافيت هر چه تمام‌تر به ديگران منتقل نموده و  پيام ديگران را نيز واضح و شفاف و بدون هيچ سوءبرداشتي دريافت کنيد. اگر اين روند بدرستي انجام گيرد، ارتباط شما ارتباطي موثر خواهد بود که شما را به نتايج دلخواهتان رسانده و از سوءتفاهم‌هاي بسياري جلوگيري خواهد کرد.


ارتباط چيست و چه عناصري دارد؟


ارتباط فرآيند انتقال پيام از جانب يک فرستنده به سوي گيرنده است.


تکنيک طلايي ارتباط موثر


هر ارتباطي چهار عنصر اصلي دارد:


الف) فرستنده يا منبع پيام


فرستنده شروع‌کننده ارتباط است. کسي است که  اطلاعاتي دارد و مي‌خواهد اين اطلاعات را به يک يا چند نفر منتقل نمايد.


ب) گيرنده يا دريافت کننده پيام


کسي است که پيام را با حواس خود دريافت مي‌کند.


ج) پيام


اطلاعاتي است که فرستنده پيام، قصد انتقال دادن آنها را به گيرنده پيام دارد.


د) وسيله انتقال پيام


کانالي است که ارتباط بين فرستنده و گيرنده پيام از طريق آن صورت مي‌گيرد. (مثل زبان اشاره در بين کر و لال‌ها)


هر يک از عناصر فوق سهم بسزايي در ايجاد يک ارتباط موثر و کارآمد دارد.


ارتباط موثر


تکنيک‌هاي براي بالا بردن  مهارتهاي ارتباطي:


 




  1. سخنگوي خوب و ماهري باشيد




انتقال پيام اغلب فرايندي برگشت‌ناپذير است. اگر نتوانيد محتوي پيام را بدرستي به گيرنده برسانيد ارتباط شما موثر نبوده و منجر به برداشت‌هاي غلط از جانب ديگران خواهد شد.





مشاهده مقاله  اعتماد به نفس خود را بسازيد




 




  1. کوتاه و شفاف سخن بگوييد




خواسته خود را واضح و دقيق بيان کنيد تا مخاطب بتواند بر روي موضوع اصلي متمرکز شود.


مثال: جمله‌هاي ” تو به من محبت نمي‌کني. تو مرا دوست نداري.” جملاتي کلي هستند. چون گوينده خواسته خود را واضح بيان نکرده است. ولي جمله “من دوست دارم تو آخر هفته برايم گل بخري” واضح و شفاف هست و گيرنده پيام هم آن را صريح دريافت مي‌کند.


 




  1. تمرکز بر زمان حال




به جاي پيش کشيدن و مطرح کردن موضوعات گذشته، بر حال و موقعيت کنوني تمرکز کنيد.


مثال: مادري که قصد دارد اشتباهي را که فرزندش مرتکب شده به او گوشزد نمايد، بايستي فقط اشتباهي را که در آن روز مرتکب شده است مطرح کند و از گفتن جملاتي مانند “اين کار هميشگي شماست، شما هميشه از اين کارها مي‌کنيد و… ” خودداري کند.


 




  1. از ضمير اول شخص استفاده کنيد




به جاي گزاره‌هاي حاوي ” تو” از گزاره‌هاي حاوي ” من” استفاده کنيد.


مثال: بجاي گفتن ” تو ناراحتم مي‌کني.” بگوييد “من از اين کار تو ناراحت مي‌شوم”


 




  1. انتقاد سازنده




اگر قصد انتقاد داريد و مي‌خواهيد ايراد و اشتباه افراد را متذکر شويد، بلافاصله سراغ ايراد و ارايه پيشنهاد نرويد. ابتدا از نقاط قوت و قابليتهاي خوب سخن بگوييد و سپس به ذکر ايرادات و توصيه ها بپردازيد. در پايان دوباره با تعريف و تمجيد مطلب را جمع‌بندي کنيد.


مثال: مقاله‌اي که نوشته‌ايد، خوب و عالي است؛ ولي مقدمه آن طولاني شده و در ضمن تيترهاي مناسبي هم در متن مقاله‌تان گنجانده نشده است. با برطرف کردن اشکالات فوق مقاله بسيار خوبي خواهد شد، چرا که شما خوب و دلنشين مي‌نويسيد.





مشاهده مقاله  افسردگي و راه‌هاي جلوگيري از آن




 




  1. شنونده فعالي باشيد




خيلي از افراد تصور مي‌کنند براي برقراري يک ارتباط موثر، داشتن مهارت در سخنوري کافي است؛ در صورتي که اگر در حين صحبت افراد، شنونده خوبي نباشيد در ارتباط برقرار کردن با ديگران چندان موفق نخواهيد بود.


 


فن بيان ارتباط موثر را با ما بياموزيد


www.daneshgahezendegi.com


حتما بارها براي شما پيش آمده است که اسم کسي را به خاطر نياوريد ولي چهره و ظاهر آن فرد کافي بوده تا هر آن چه که درباره او مي‌دانستيد به ياد آوريد. همين موضوع در ساير موقعيت‌هاي زندگي هم صحبت دارد. مثلا وقتي که در حال امتحان دادن هستيد ممکن است به جز کلماتي که داخل کتاب يا جزوه نوشته شده بودند شيوه نگارش، خطي که با آن نوشته شده است، جايگاه يک پاراگراف و …را خيلي بهتر از خود مفهوم اصلي به خاطر آوريد. شايد به همين دليل امروزه روي يادگيري بر اساس حافظه تصويري تاکيد بيش‌تري مي‌شود تا گنجاندن حجم زيادي از کلمات و جملات ناملموس و غريب در ذهن! پيرو همين موضوع اکنون مفهوم تازه‌اي در فن بيان و سخنوري با عنوان استفاده از تفکر تصويري در سخنراني‌ ها مطرح شده است.


احتمالا تجربه استفاده از تفکر تصويري در سخنراني‌ ها در بسياري از همايش‌ها يا حتي کلاس درس‌هايي که تا کنون شرکت کرده‌ايد را داشته باشيد. سخنرانان معمولا در چنين حالتي بخش زيادي از مفاهيم را با استفاده از تصاوير يا جداول بيان مي‌کنند و تنها با استفاده از اصول استفاده از کلمات در سخنراني، تعدادي کليدواژه را به هر اسلايد اضافه مي‌کنيم.


با توجه به اهميت تفکر تصويري که باعث مي‌شود مخاطب مفاهيم را با استفاده از تصاوير تحليل نمايد لازم است امروز با تکنيک‌هاي استفاده از تصاوير و تفهيم مخاطب به واسطه تصاوير آشنا شويد.


استفاده از تفکر تصويري در سخنراني‌ ها و تکنيک‌هاي آن


در طول سخنراني سوالاتي به صورت معمول براي مخاطبان به وجود مي‌آيد. سوالاتي مثل چي؟ چه چيزي؟ چگونه؟ به چه اندازه؟ چرا؟ چند تا؟ چه مقدار و …





مشاهده مقاله  6 ترفند براي تشويق مخاطب به کنجکاوي و سوال پرسيدن در سخنراني




اين سوالات در تمام موضوعاتي که ممکن است سخنراني کنيد براي هر فرد به وجود مي‌آيد. بنابراين بايد بتوانيد جواب آن‌ها را در قالب آيتم‌هاي متفاوتي به مخاطبان عرضه کنيد.


 


تفکر تصويري در سخنراني ها


تصاوير و طرح‌ها در پاسخ به چه طور و چگونه


طرح‌ها و تصاويري که انتخاب مي‌کنيم مي‌توانند به بسياري از سوالات مخاطب ما جواب بدهند. به عنوان مثال پاسخ يک سوال مهم که در سخنراني مطرح مي‌کنيد را يک شکل يا تصوير مناسب به خوبي به مخاطب عرضه مي‌کند. مثل تصويري از واکنش‌هاي بيولوژيک بدن که بهتر از يک ربع صحبت کردن مي‌تواند اثرگذار واقع شود.


نقشه‌ها و دياگرام‌هاي فضايي در پاسخ به کجا


حتما مي‌دانيد که سخنراني‌هاي اندکي وجود دارند که به نقشه و مکان‌يابي نياز داشته باشند. در  واقعيت هم دقيقا به همين شکل است؛ يعني رديابي يک موقعيت خاص در نقشه با استفاده از نرم‌افزارهاي همراه زيادي امکان‌پذير است که هر فرد به همراه خودش دارد و ديگر نيازي به درج موقعيت توسط شما در اسلايدها نيست. اما جايگزين اين نقشه‌ها دياگرام‌هاي فضايي هستند. دياگرام فضايي/ ارتباطي يک ابزار براي ساده سازي يک موضوع پيچيده به صورت گرافيکي مي‌باشد که اجازه سريع تر و بهتر درک کردن و ارائه يک موضوع را به ما مي‌دهد. مثلا اگر بخواهيد ارتباط بين بخش‌هاي مختلف يک اداره را نشان دهيد به جاي اين که يک نقشه جغرافيايي ترسيم کنيد و يا چندين پاراگراف توضيح دهيد با استفاده از اين دياگرام‌ها مي‌توانيد مفاهيم را بهتر انتقال دهيد.


 


براي خواندن مقالات بيشتر اينجا را کليک کنيد


بخش کليدي سخنراني، در واقع آن قسمت درجه يک يا طلايي سخنراني است که همه ما مي‌خواهيم به گوش مخاطب برسد و هر چيزي که فراموش شود، حداقل آن نکته طلايي از سخنراني دريافت و به خاطر سپرده شود! برخي از متخصصان اين بخش کليدي را در واقع با نام “ايده بزرگ” سخنراني مي‌شناسند که هسته گفتگوها خواهد بود. چنان چه که مي‌دانيد ارائه سخنراني هم در واقع ارائه نکات کليدي سخنراني يا اين ايده‌هاي بزرگ است و هر نوع تصميم‌گيري ما بر اساس آن‌ها خواهد بود.


 


ارائه نکات کليدي در سخنراني


در برگزاري و شروع سخنراني بارها به اين نکته اشاره شده که سعي کنيد با استفاده از بخش‌هاي کليدي سخنراني خود را اجرا کنيد. اين کار به تصميم‌گيري درباره ادامه بخش‌هاي سخنراني و اين که چه طور هر قسمت را کنار هم قرار دهيد کمک مي‌کند.


فرض کنيد که در حال تصميم‌گيري و ايده‌پردازي براي يک سخنراني هستيد. به طور کلي تصميم‌ گرفتن درباره نکته کليدي سخنراني معمولا بين 5 تا 10 دقيقه طول مي‌کشد و هيچ کسي نيست که نتواند مقصود و هدفش را از يک سخنراني يا ارائه مشخص کند. اما در تعيين نکات کليدي در سخنراني همواره يک محدوديت يا دغدغه وجود دارد: مسئله تعهد به پيام يا مفهوم اصلي که گاهي شما را مجبور مي‌کند سير دشواري را طي کنيد تا با استفاده از روش‌هاي کلاسيک به آن مفهوم برسيد و آن را براي مخاطبان خود بازگو کنيد. مسيري خسته‌کننده که گاهي از سير آن کسل مي‌شويد و در نهايت تلاش‌هاي شما کمکي به به خاطر سپردن پيام سخنراني نمي‌کند!





مشاهده مقاله  7 ترفند و 8 مزيت استفاده از نقل قول در سخنراني




امروز در دانشگاه زندگي قصد داريم مروري بر فنوني داشته باشيم که در واقع روش‌هايي خلاقانه براي ارائه نکات کليدي سخنراني فقط در 10 دقيقه هستند. همراه ما باشيد.


فنون ارائه نکات کليدي سخنراني فقط در 10 دقيقه


باز کردن سر صحبت براي شروع سخنراني کار دشواري نيست. سوال کردن مي تواند شروع بسيار خوبي براي باز کردن سر صحبت، در شروع سخنراني با مخاطبان باشد. واقعيت اين است که با سوال کردن، مخاطبان تشويق مي شوند که افکار و احساساتشان و هر چه که در ذهنشان است را به زبان بياورند. هر راهي که استفاده مي‌کنيد فرقي ندارد. در مرحله بعد و براي اين که بدون دردسر و طي کردن راه‌هاي تکراري و ملال‌آور نکات مهم سخنراني را تحويل شنوندگان بدهيد بايد چند گام را طي کنيد:


به سوالات مخاطبان پاسخ دهيد


دوست داريد بعد از سخنرانيتان، مخاطبان چه کاري کنند و يا چه چيزي را در نتيجه سخنراني شما به خاطر بسپارند؟ هر آن چه که دوست داريد را بلند بگوييد و سعي کنيد با شفاف کردن سخنراني خود، به سوالات پرسيده شده يا ناپرسيده مخاطبان خود پاسخ داده باشيد.


 


نکات کليدي در سخنراني


جواب‌ها را دستکاري کنيد


حالا که مي‌خواهيد به سوالات مخاطبان خود پاسخ بدهيد، نکته کليدي مدنظرتان را آن قدر پالايش و دستکاري کنيد تا به خوبي قابل فهم و قابل درک شود. بدين منظور بايد اقدامات زير را در جهت ارائه نکات کليدي سخنراني به شيوه قابل فهم انجام دهيد:


پيام سخنراني را هر چه قدر هم کوتاه، کوتاه‌تر کنيد


براي اين که پيام‌هايتان را کوتاه و کوتاه‌تر بيان کنيد محدوديت کاراکتر را در توييتر به خاطر آوريد و هميشه به ياد داشته باشيد که شما با 140 کاراکتر محدود توييتر هم مي‌توانيد بهترين پيام‌ها را منتقل کنيد. چرا در سخنراني اين امر محقق نشود؟!


براي يافتن مسير زندگي خود اينجا را کليک کنيد


www.daneshgahezenegi.com


اين مقاله بهترين نکته‌ها را در قبال هديه‌دادن ارائه مي‌کند _ نه فقط براي سن و جنسيت خاصي، بلکه براي همه!. ما در وب‌سايت و تجارتي که داريم، هر روزه شاهد ردوبدل‌شدن هزاران هزار هديه در روز هستيم و در اين اثنا، نکات آموزنده‌اي را آموخته‌ايم.


هم? ما روز تولد عزيزمان را به‌عنوان بهترين روز سال در نظر مي‌گيريم، اما گاهي اوقات تبديل به ترسناک‌ترين روز سال مي‌شود.


مي‌دانيد که منظورم چيست؟ منظورم انتخاب هديه است.


همسر شما خواهد گفت: (اوه من چيزي نياز ندارم). اما اين حرف قطعاً حقيقت ندارد. به‌علاوه، مسئله فقط همسر شما نيست. دوستان‌تان، پدرومادرتان، عموها و خاله‌ها و عمه‌ها و دايي و والدينِ همسرتان و بي‌شمار افراد ديگري که منتظر هدي? شما هستند. ممکن است بخواهيد از آن‌ها بپرسيد که به‌عنوان هديه دوست دارند چه‌چيزي را دريافت کنند، و اگر خيلي‌خيلي خوش‌شانس باشيد، شايد حقيقت را بشنويد. که صميميت و نزديکيِ بي حدومرزي را مي‌طلبد. از طرفي، شما هم دوست نداريد به‌خاطر حراج يک کلوپ ويدئويي، فيلم‌هاي تخفيف خورده‌ي جنگ ستارگان را براي‌شان بخريد.


اين مقاله بهترين نکته‌ها را در قبال انتخاب هديه ارائه مي‌کند _ نه فقط براي سن و جنسيت خاصي، بلکه براي همه!. ما هر روزه شاهد ردوبدل‌شدن هزاران هزار هديه در روز هستيم و در اين اثنا، نکات آموزنده‌اي را آموخته‌ايم و دوست داريم تا با شما در ميان بگذاريم.


انتخاب هديه



  1. هديه را با اتفاق جالبي همراه کنيد. سعي کنيد در نوع کادوکردن، خلاقيت به خرج دهيد. به‌جاي اين‌که مثل هميشه و طبق عادت، کاغذ کادويي را دور هديه‌تان بپيچيد، به هديه مثل يک تجرب? جالب بيانديشيد _ و مطمئن شويد که از آن لذت خواهند برد. هديه‌تان را پنهان کنيد و به او سرنخ‌هايي براي پيدا کردنش بدهيد. به جاي دادنِ يک کارت هدي? ساده، رازي را در يکي از کتاب‌هاي مورد علاقه‌اش پنهان کنيد و کدهاي مخصوصي به او بدهيد. يا هديه‌اش را در يک عروسک ? بزرگ جاي دهيد، به همين سبب براي دسترسي به هديه بايد يک عمل جراحي کامل روي عروسک پياده کند. هيچ‌وقت لذتِ بازکردنِ کادو را دست کم نگيريد. گاهي اوقات، کميت، کيفيت را پوشش مي‌دهد. يعني حتي کادويي هرچند کودک، با بسته‌بندي بزرگ و جالب مي‌تواند خيلي غافلگيرکننده‌تر باشد.

  2. حالا يک تجرب? واقعي خلق کنيد. همسرتان عاشق يک بازيگر خاص است؟ فيلم‌هاي او را خريداري کرده و پوسترش را دارد؟ پس براي او بليط سينمايِ جديدترين فيلم آن بازيگر را خريداري کنيد. يکي از بهترين هديه‌هايي که داده‌ام، معماهايي قدم‌به‌قدم بود که فرد مورد نظرم را به رستوران هدايت کرد. سپس براي او يک پاستاي غول‌آسا خريدم (غذاي مورد علاقه‌اش) و به بعد از آن به سرگرمي‌هاي مورد علاقه‌اش پرداختيم.

  3. ليستي از مواردي که فرد مورد نظرتان به آن‌ها علاقه دارد يا او را تعريف مي‌کند بنويسيد. اين ليست را تاجايي که مي‌توانيد طويل‌تر بنويسيد _ حداقل دو دقيق? کامل روي آن وقت بگذاريد و هرچه‌قدر مي‌توانيد در آن مطلب پر کنيد. سپس هرچيزي که ممکن است به اين مطالب مربوط باشد را _ چه کوچک و چه بزرگ _ کنار آن‌ها يادداشت کنيد.                                                                             انتخاب هديه                                                                                                                                          شما که قرار نيست تمام آن‌ها را بخريد، اما در اين صورت ايده‌ي بسيار مهيجي به ذهن‌تان خواهد رسيد که در غير اين صورت اصلاً امکان خطورش وجود نداشت. اين کار باعث مي‌شود تا فرد مورد نظر بفهمد که شما چقدر انسان متفکري هستيد و براي او ارزش بسياري قائليد.

  4. به گذشته نگاه کنيد. شايد فرد مورد نظر شما به تازگي از دانشگاه فارغ‌التحصيل شده باشد، پس مدرک او را در قاب زيبايي براي به نمايش گذاشتن کادو دهيد. يکي از مشتريان ما به فرد ديگري، نقاشي‌اي از سگ او که سال پيش مرده بود را هديه داد. بگذاريد کودکي‌شان دوباره زنده شود. يکي از مشتريان ما که مجبور شده بود دستگاه نيتندو64 خود را بفروشد، يکي ديگر را کادو گرفت.

  5. از خودتان بپرسيد که فرد مورد نظرتان به چه ‌چيزي نياز دارد. ممکن است بگوييد که اطرافيان شما به چيز خاصي نياز ندارند. اما مشکل همين است، هم? آدم‌ها هميشه نياز خاصي به يک وسيله يا شيء را دارند. چيزي که يک تاجرِ مشغول نياز دارد چيست؟ خب احتمالاً زمان. هزاران وسيله وجود دارد که باعث مي‌شود دوستان‌مان، زندگي روزمره‌ي آسان‌تري داشته باشند. حتي مي‌توانيد از نزديکان يا دوستان مشترک‌تان براي چند پيشنهاد ساده کمک بگيريد. خواهرتان به مدرسه پرستاري مي‌رود؟ پس براي او کيت وسايل پرستاري را بخريد. وقتي سطح فکري خود را متعارف‌تر کنيد، قطعاً زاوي? ديد شما نيز گسترده‌تر مي‌شود.

  6. در انتخاب هديه اندکي فضولي به خرج دهيد. بيشترِ مردم يک ليست از آرزوهاي خود در سايت آمازون يا سايت‌هاي مشابه دارند. اين روش براي زماني که هيچ‌کدام از موارد قبلي به ثمر ننشست، عملي است. بسياري از افراد خوشحال مي‌شوند اگر شما وسيل? مورد علاقه‌شان را حتي بدون اين‌که از آن‌ها بپرسيد به ايشان ارزاني داريد _ حتي گاهي وقت‌ها خودشان هم يادشان مي‌رود که چه‌قدر به اين وسيله علاقه يا نياز داشته‌اند. در صفحات مجازي آن‌ها دنبال سرنخ بگرديد.

  7. کمي از خودتان مايه بگذاريد. اين بار به جاي اين‌که هديه از خواست و علايق آن‌ها شکل بگيرد، از خود شما سرچشمه مي‌گيرد. يک اثر هنري خلق کنيد، چند بيت شعر بگوييد يا براي‌شان شال گردن ببافيد، مطمئنم منظور اصلي‌ام را متوجه شديد. حالا اين مورد را با موارد قبلي مقايسه کنيد.

  8. باعث خنده‌شان شويد. مثلاً اگر شخصي علاق? وافري به سيب زميني دارد، 10 کيلو سيب زميني به او هديه دهيد. هديه براي مفرح ساختنِ فرد است. چه کاري مفرح‌تر از خنديدن؟

  9. خيرخواهانه رفتار کنيد. خب، واقعاً کسي وجود دارد که به هيچ وسيله‌اي نياز نداشته باشد؟ من که باور نمي‌کنم، اما اگر شما اين‌طور فکر مي‌کنيد، اشکالي ندارد. اگر آن‌ها به چيزي نياز ندارند، افراد زيادي بيرون از محدوده‌ي شما هستند که به بي‌شمار وسيله نياز دارند. چيزي را که فرد مورد نظرتان به آن علاق? شديدي دارد پيدا کنيد، و آن را صدقه دهيد. آيا او عاشق سگ ها است؟ مثلاً مي‌توايند به يکي از مؤسسات حمايت از حيوانات کمک کنيد. هزاران مراکز خيريه وجود دارد که با ذاغه نشيني، درمان بيماري‌هاي لاعلاج، توانبخشي و درمان اعتياد به مواد مخدر و غيره سروکله مي‌زنند. هديه‌اي بدهيد که براي آن‌ها هدفي والا را تداعي کند.


براي غلبه بر کمال طلبي اينجا کليک کنيد


www.daneshgahezendegi.com


درون ذهن هر کدام از ما توده‌اي از کتاب‌هايي وجود دارد که با قصه‌ها، تراژدي‌ها، کمدي‌ها و هر چيزي که راجع به اين موضوعات باشد، پر شده است که غالب آنها را ما انسان‌ها قبلا نوشته‌ايم. ما دائماً داستان‌هايي را راجع به اينکه ما کيستيم، لياقت چه را داريم، چه چيزي نياز داريم و قادر به چه کارهايي هستيم (يا نيستيم) را آب و تاب مي‌دهيم.


اين داستان‌ها به طور اجتناب‌ناپذيري بر تصميماتي که ما مي‌گيريم و کارهايي که مي‌کنيم تاثير مي‌گذارند. به همين دليل، بسيار مهم مي‌باشد که به حماسه‌هايي که مي‌آفرينيم (و سال‌هاي سال در حال ايجاد آن‌ها هستيم) و به خود مي‌گوييم توجه کنيم. زيرا چه مي‌شود اگر آن داستان ترسناکي که به خود راجع به بي‌کفايتي‌ها و ناتوانايي‌هاي مفروض خود مي‌گوييم اصلا درست نباشد؟ چه مي‌شود اگر داستان‌هايي که مي‌نويسيد رضايت و خرسندي شما را خراب مي‌کنند؟


داستان گفتن


الان به خود چه مي‌گوييد؟ در طول روز به خود چه مي‌گوييد؟


وقتي که کار جديد يا ناآشنايي را شروع مي‌کنيد چه داستان‌هايي را به خود مي‌گوييد؟ شما ممکن است در حال شروع پروژه‌ي جديدي سر کار خود باشيد يا در حال پختن چيزي باشد که هرگز نپخته‌ايد. شايد شما فوراً بگوييد که نمي‌توانيد آن کار را انجام دهيد. شايد شما خود را دست کم بگيريد و خود را ضعيف بپنداريد. «من بسيار پر عيب و ايراد مي‌باشم. من نمي‌دانم که چه مي‌کنم. مثل هميشه. من چقدر درهم و برهم هستم.»


چه داستان هايي را به خودتان مي‌گوييد زماني که بيدار مي‌شويد؟ شايد شما گونه‌اي از جملات «نمي‌توانم چالش‌هاي امروز را اداره کنم. اوه، يک روز پرمشغله‌ي ديگر که به سختي حتي يک کار در آن انجام مي‌شود. اوه، روزي ديگر بر روي چرخ هامستر» را از دهان خود بيرون مي‌ريزيد.





مشاهده مقاله  9 توصيه‌اي که به شما کمک مي‌کند تا تصميمي درست در انتخاب هديه داشته باشيد




شما چه داستان‌هايي را براي خودتان مي‌گوييد؟شما چه داستان‌هايي را براي خودتان مي‌گوييد؟


 


چه داستاني را راجع به وزن خود به خود مي‌گوييد؟ راجع به اينکه لياقت چه چيزي را داريد؟ در مورد اينکه چه چيزي را مي‌توانيد و چه چيزي را نمي‌توانيد بخوريد؟


چه داستاني را به خود مي‌گوييد زماني که چين و چروک بيشتري را دور چشم خود، دور دهان خود و به روي پيشاني خود پيدا کنيد؟


چه داستاني را به خود مي‌گوييد زماني که شکست مي‌خوريد؟ شايد ذهن شما فوراً به اين سمت مي‌رود که «من يک بي‌عرضه و بازنده هستم» به جاي اينکه «من مي‌توانم از اين موضوع درس بگيرم».


چه داستاني را به خود مي‌گوييد زماني که فراموش مي‌کنيد صورتحسابي را بپردازيد يا کاري را بيش از حد طول مي‌دهيد؟


چه داستان هايي را به خودتان مي‌گوييد زماني که پريشان حال يا کسل هستيد؟ شايد شما به خود مي‌گوييد که نياز به يک ليوان شراب براي فرونشاندن تب و تاب‌هاي تحريکات خود داريد. شايد شما به خود بگوييد که هر کس ديگر در دنيا مي‌تواند کارها را بدون ترسيدن و قاطي کردن انجام بدهد و با اين وجود شما نمي‌توانيد خود را جمع و جور کنيد «مثل هميشه».


 


اگر ميخواهيد زندگي بهتري داشته باشيد کليک کنيد


مقالات بيشتر را اينجا بخوانيد


اگر قرار باشد بهترين و موثرترين دستاوردهاي بشريت را بررسي و معرفي کنيم، بدون شک قلم و کاغذ يکي از ابتکارهاي شگفتي بوده‌اند که توانستند بزرگ‌ترين تحولات را در زندگي بشر ايجاد کنند. اين تاثيرگذاري از گذشته شروع شده و حتي امروز که اسير ابزارهاي ديجيتالي بي‌دردسر و کم‌حجم هستيم باز هم اجر و قرب خودش را دارد. اصلا همراه داشتن دفتر ثبت وقايع روزانه، يک از بهترين ابتکارهاي رشد شخصي براي ثبت تجربيات اثرگذار زندگي است که مي توانيد داشته باشيد. نوشتن تجربيات روزانه همراه با درس هايي که از آنها گرفته ايد، هر روز که مي گذرد شما را خردمند تر مي کند. آگاهي فرديتان را توسعه مي‌بخشد و باعث مي‌شود اشتباهات کم‌تري مرتکب شويد. بنابراين ثبت وقايع زندگي خصوصا به شکل سنتي استفاده از قلم و کاغذ همواره توصيه شده است.


 


ثبت وقايع زندگي


شايد بگوييد چرا قلم؟ اگرچه ممکن است در پاسخ به اين سوال با وجود گوشي‌هاي هوشمند اطرافمان مستاصل شويم و استيلاي آن‌ها بر هر نوع ابزار سنتي قابل اغماز نيست اما لازم است براي ثبت وقايع زندگي به دلايل روانشناسي که در ادامه بدان مي‌پردازيم، از کاغذ و قلم استفاده کنيد و به زبان ساده‌تر زندگيتان را يک بار براي هميشه به قلم بسپاريد!


4 دليل براي ثبت وقايع زندگي: زندگيتان را به قلم و کاغذ بسپاريد!


همه چيز در دنياي استفاده از کاغذ و قلم حالتي تجربي دارد. اگر برنامه‎هايتان را تايپ و چاپ کرده و روي ديوار بچسبانيد يعني قطعيت و يقين در همه چيز وجود داشته و اين نشانه‌اي از تعهد و يقين ما نسبت به برنامه‌ها است. اما کاغذ و قلم حالتي تجربي دارند؛ دقيقا نظير جريان زندگي که صحنه آزمون و خطاي ما است. حالتي که احساس عدم اطمينان؛ حس خطر، آزمايش و در عين حال خلق خلاقيت در آن جريان دارد. بنابراين از ديدگاه کارشناسان همان طور که در طول روز از موضوعات مختلفي درس مي‌گيريم و آن را روز بعد تکرار نمي‌کنيم ( مثل عبور از يک کوچه بن‌بست)، با استفاده از کاغذ و قلم هم امکان تصحيح خطاها و تاثيرگذاري آن‌ها در زندگي ما بيش‌تر خواهد بود.





مشاهده مقاله  شما چه داستان‌ هايي را به خودتان مي‌گوييد؟




 


وقايع زندگي


ثبت وقايع زندگي به شروع دوباره کمک مي‌کند


يکي از عواملي که باعث تعلل ما در انجام کارها مي‌شود حس منفي و نگراني مفرطي است که درباره نتيجه کارها داريم. نوشتن برنامه‌ها با کاغذ و قلم کمک مي‌کند تا جرئت رقم زدن آن‌ها را بالاخره پيدا کنيم؛ چون کاغذ و قلم امکان تصحيح مشکلات و اشتباهاتي که در اين مسير داشته‌ايم را به ما مي‌دهند.


خودِ نوشتن روي کاغذ شبيه‌سازي فرآيند دشواري است که ممکن است در آينده و طي کار تجربه کنيد. شايد به همين دليل است که قبل از انجام هر طرح يا پروژه‌اي، يک نماي تمام قد و کامل از فرآيند کار روي کاغذ ترسيم مي‌شود تا نقشه راه مجريان باشد.


ثبت وقايع زندگي به افراد حسابگر کمک مي‌کند


شما هم حتما بارها و بارها در اين موقعيت بوده‌ايد که تا لحظه نهايي به سرانجام رساندن يک کار پيش رفته‌ايد اما موفق به عملي کردن آن نشده‌ايد. حالتي که انگار همواره يک صدا درون گوشتان مي‌گويد: اگر اين کاري که قرار است انجام دهم يک درصد غيرعاقلانه باشد چه مي‌شود؟


 


براي تعيين مسير زندگي خود با ما م کنيد


دانشگاه زندگي را همراهي کنيد


دانشمندان به اين نتيجه کلي رسيده‌اند که آلودگي هوا عامل مهمي براي بيماري قلبي، سکته مغزي و بيماري تنفسي است، اما نقش آن در شرايط تخريب‌کننده عصبي مانند بيماري آايمر هنوز مشخص نيست.


محققان در يک مطالعه جديد در مورد ارتباط بالقوه بين کيفيت ضعيف هوا و زوال عقل تحقيق کردند. آن‌ها از تخمين‌هاي دقيق محاسبه شده سطوح آلودگي هوا و آلودگي صوتي استفاده کردند. براي تشخيص هر گونه ارتباط بالقوه با آسيب‌شناسي‌هاي زوال عقل، آن‌ها داده‌ها را از پرونده‌هاي سلامت بيماران ناشناس بررسي کردند.


با توجه به اينکه اين داده‌ها به صورت درازمدت و از تعداد بيماران زياد جمع‌آوري شده بود، محققان اين داده‌ها را محدود کردند تا فقط بر روي 131000 بيمار 50 تا 79 ساله که به زوال عقل مبتلا نبودند، تمرکز کنند.


آلودگي هوا


بر اساس کدپستي منطقه ست افراد مورد مطالعه، محققان تخمين زدند که اين افراد سالانه چقدر در معرض آلودگي هوا – به ويژه نيتروژن‌دي‌اکسيد (NO2)، ذرات ريز (PM2.5) و اوزون (O3) –بوده‌اند و همچنين نزديکي به ترافيک سنگين و سر و صداي جاده را با استفاده از روش‌هاي مدل‌سازي معتبر تاييد شده با سنجش‌هاي ثبت شده، بررسي کردند.


سپس سلامت اين بيماران را به مدت 7 سال تا تشخيص زوال عقل، مرگ و يا خروج از آزمايش -هر کدام که زودتر اتفاق افتاد- مورد رديابي و نظارت قرار دادند.


در طول اين دوره نظارت و رديابي، 2،181 بيمار (1.7?) مبتلا به زوال عقل، از جمله بيماري آايمر تشخيص داده شدند. در کنار اين تشخيص‌ها، سطوح نزديک نيتروژن‌دي‌اکسيد و ذرات ريز تقريبا در محل زندگي بيماران تشخيص داده شدند.





مشاهده مقاله  8 قانون آداب معاشرت که هر زني بايد بداند




خطر ابتلا به بيماري زوال عقل بيماراني که در مناطق با سطح بالاي NO2 و PM2.5 زندگي ‌کردند، نسبت به افراد در مناطق با سطح پايين اين آلودگي‌ها 40 درصد بيشتر بود.


اين ارتباط‌ها سازگار بودند و نمي‌توان آن‌ها را با ساير عوامل خطرزا، مانند سيگار کشيدن و ديابت توضيح داد. هنگامي که مطالعه به انواع خاص بيماري زوال عقل محدود شد، تنها بيماراني که به آايمر مبتلا بودند در مطالعه باقي ماندند.


آلودگي هوا


محققان نوشتند: «آلودگي هوا ناشي از ترافيک به رشد شناختي ضعيف‌تر در کودکان جوان مرتبط بوده و در قرار گرفتن در معرض اين آلودگي به طور پيوسته، ممکن است باعث ايجاد التهاب عصبي و واکنش‌هاي ايمني تغييريافته ذاتي مغز در اوايل بزرگسالي شود.»


از آنجايي که اين مطالعه به صورت شهودي است، نمي‌توان علت يابي کرد و محققان قادر به رديابي بيماران به صورت طولاني مدت نبودند، که ناگفته نماند که بيماري آايمر در طولاني مدت ايجاد مي‌شود.


محققان همچنين خاطر نشان کردند که عوامل زيادي ممکن است در ايجاد زوال عقل دخيل باشند، علت دقيق آن هنوز ناشناخته است. و در حالي که آلاينده‌هاي هوا از طرق مختلف به مغز مي‌رسند، هنوز چگونگي ايجاد تخريب عصبي توسط آن‌ها نامشخص است.


با اين حال، محققان مي‌گويند حتي اگر تاثير آلودگي هوا نسبتا متوسط ??بوده باشد، در صورتي که مشخص شود که کاهش مواجهه با آلودگي ممکن است باعث تاخير در روند پيشرفت زوال عقل شود، دستاوردهاي بهداشت عمومي بسيار قابل توجه خواهند بود.


 


مقالات مسير زندگي را کليک کنيد


دانشگاه زندگي همراه شماست


در روزهاي پاياني سال 2017، من يک پرواز 13 ساعته به شيلي داشتم و قصدم اين بود که در سال جديد، در ارتفاعات پاتاگونيا به کوهپيمايي بپردازم. زماني که به مقصد رسيدم، فهميدم بايد کاري کنم تا بتوانم خودم را با 5 ساعت تفاوت زماني که بين کاليفرنيا و شيلي بود وفق دهم.


من مي خواستم تعطيلات فعال و پرکاري داشته باشم. بنابراين ساعت 3 صبح کاملا بيدار بودم، چرا که جت لگ (اختلال ساعت داخلي بدن) در برنامه من جايي نداشت!


افراد راه حل هاي زيادي را براي مقابله با تاثيرات پروازهاي طولاني مدت و تفاوت زمان محلي پيشنهاد مي کنند. من معتقد هستم شما فقط بايد دو کار ساده انجام دهيد.


اول، در زمان پرواز به ميزان مناسبي آب بنوشيد تا آب بدنتان تامين شود. دوم، وقتي هواپيما فرود مي آيد به سرعت تلاش کنيد خودتان را با زمان محلي وفق دهيد.


لحظه اي که زمان در کشور خانه خود را محاسبه مي کنيد، خود را به دردسر انداخته ايد. اگر وقتي به مقصد مي رسيد هوا روشن است، حتي در صورتي که بدنتان به شما مي گويد نياز به استراحت داريد، بيدار مانده و بيرون برويد.


تمرکز بر روي اينکه الان کجا هستيد و زندگي در زمان حال، به جاي تمرکز بر جايي که از آن آمده ايد مي تواند در کسب و کار هم صدق کند. اغلب اوقات، کمپاني ها به دليل اينکه به جاي نوآوري براي آينده در موفقيت هاي گذشته خود سير مي کنند، شکست مي خورند. همه ما گاهي اوقات از امروز خود غافل شده و در مشکلات ديروزي غرق مي شويم.





مشاهده مقاله  6 راز روانشناسي مثبت که زندگي روزمره شما را دگرگون مي‌کنند




تمرکز بر زمان حال


اگر تمرکز بر روي زمان حال مي تواند به شما کمک کند خود را با زمان محلي وفق دهيد، حتما مي تواند به کسب و کارتان نيز کمک کند. اينجا چهار روش براي زندگي در زمان حال معرفي کرده ايم.




  1. براي زندگي در زمان حال روز خود را با ورزش شروع کنيد




هر روز صبح، من ساعت 5:30 بيدار مي شوم و با سگ هايم به پياده روي مي روم. پيش از آنکه خانه را براي پياده روي ترک کنم، ايميل هايم را چک مي کنم تا ببينم آيا در شب گذشته اتفاق خاصي افتاده است يا خير. همچنين تقويم را نيز چک مي کنم تا ببينم دقيقا امروز چه روزي است.


وقتي از بيرون رفتن لذت مي برم، در هواي تازه نفس مي کشم و سعي مي کنم کاملا در لحظه زندگي کنم. وقتي شروع به کار مي کنم، سرحال و متمرکز هستم و کاملا براي يک روز تازه آمادگي دارم.


روز خود را با ورزش شروع کنيد




  1. ابتدا کارهاي چالش برانگيزتر را انجام دهيد




در روز سال نو، من در ارتفاعات پاتاگونيا به کوه نوردي پرداختم. 13.8 مايل سخره نوردي سخت و سنگين، يکي از سخت ترين کارهايي بود که من تا به حال انجام داده بودم. پس از آن، هر چالشي که در سال 2018 با آن رو به رو شوم ساده تر به نظرم خواهد رسيد.


حالا من هر روز ابتدا به سخت ترين و چالش برانگيزترين کارم مي پردازم. پس از اينکه سخت ترين کارم را انجام مي دهم، ذهنم براي تمرکز روي چيزهاي ديگر خالي مي شود.




  1. از پشت ميزتان بلند شويد




مردم اغلب پشت ميز نشستن را با متمرکز بودن قاطي مي کنند. اما جالب است بدانيد که نشستن در يک جاي ثابت براي ساعات طولاني هميشه باعث حواس پرتي و عدم تمرکز مي شود. تغيير محيط کار براي متمرکز بودن عالي است.





مشاهده مقاله  نقش پدرها بر رشد کودک بسيار زياد است، اما چرا اين مسئله ناديده گرفته مي‌شود؟




من به تماس هاي تلفني به چشم فرصتي عالي براي بيرون رفتن از دفتر نگاه مي کنم. راه رفتن و حرف زدن از طرفي به من براي تمرکز بر روي مکالماتم کمک ميکند و از طرف ديگر من را از کامپيوتر و ايميل ها، پيام ها و خبرهاي شبکه هاي اجتماعي دور نگه مي دارد.


از پشت ميزتان بلند شويد




  1. در قرارهاي ملاقات، دستگاه هاي الکترونيکي را از خود دور کنيد




پس از آنکه پروفسور سوزان دينارسکي، استاد دانشگاه ميشيگان مقاله اي را مطالعه کرد که در آن اثبات شده بود دانشجوياني که در کلاس درس از لپتاپ استفاده مي کنند، کمتر از دانشجوياني که از مداد و کاغذ استفاده مي کنند درس را متوجه مي شوند، مجددا استفاده از دستگاه هاي الکترونيکي را در کلاس هاي درسي خود ممنوع کرد.


ملاقات‌هاي کاري معمولاً نسبت به کلاس‌هاي درسي، نياز به تمرکز و همکاري بيشتري دارد. اما نه وقتي که دستگاه‌هاي الکترونيکي تمرکز اعضا را به هم مي‌ريزد. وقتي همه افراد لپ‌تاپ، تبلت و موبايل‌هاي خود را کنار بگذارند، قرارهاي ملاقات شما متمرکزتر و پربارتر خواهند شد.


تمرکز و زندگي در زمان حال به‌منظور مقابله با جت لگ، به شما کمک مي‌کند بيشتر از تعطيلاتي که به‌دقت براي آن برنامه‌ريزي کرده‌ايد لذت ببريد. اگر همين کار را در شغل خود نيز انجام دهيد، مي‌توانيد مؤثرتر بوده و در کسب‌وکار خود درآمد بيشتري داشته باشيد.


 


مسير زندگي را کليک کنيد


دانشگاه زندگي با شماست


از هر چه که در سخنراني بگذريم از دو فاکتور مهم و اساسي نمي‌توان گذشت: اول متن سخنراني و سپس حرکات بدن سخنران در سخنراني. حرکات بدن يکي از جنبه‌هاي مهمي است که معمولا توسط سخنران ناديده گرفته مي‌شود. شايد اين بي‌اهميتي به دليل اين باشد که خيلي از سخنرانان خود را پشت تريبون قايم مي‌کنند و در عمل به جز ارتباط کلامي هيچ گونه تماس ديگري از جمله تماس چشمي يا مثلا نمايش حرکات دست در سخنراني ندارند. برخي از سخنرانان هم به واسطه نطق قوي خود آن قدر مخاطب و اعتبار به دست آورده‌اند که تصور مي‌کنند نيازي به پرداختن به حرکات بدن و ساير موارد جانبي در سخنراني ندارند. اما حقيقت چيز ديگري است!


انکار کردن حرکت دست و کل بدن در سخنراني به جز اين که ضرر مخاطبان تمام مي‌شود و انتقال مطالب را به تعويق مي‌اندازد عواقب مثبتي براي سخنران به دنبال ندارد. چرا که به طور مستقيم رفتار او را روي صحنه تحت تاثير قرار مي‌دهد. چنين سخنراني معمولا دو موقعيت و حالت مشخص در سخنراني دارد:



  1. خيلي سفت و محکم و با جديت بيش از حد سر جاي خود مي‌ايستد و از موضع خود تکان نمي‌خورد

  2. با حرکات تند و گيج‌کننده مدام روي صحنه حرکت مي‌کند اما دقيقا نمي‌داند هدف از هر يک از اين حرکات چه بوده است


نکاتي در حرکات بدن در سخنراني که بر جذابيت گفتار مي‌افزايد


موقعيت استاندارد و تعادل در حرکات بدن دقيقا در مرز اين دو حالت قرار دارد. حالتي که نه تنها اعتبار و مقبوليت براي سخنران به همراه دارد بلکه از آشفتگي و شلوغي ناخودآگاه روي صحنه جلوگيري مي‌کند. آن چه که مي‌خوانيد بايدها و نبايدها و فوايد توجه به حرکات بدن در سخنراني است که تجربه نشان داده بر جذابيت گفتار سخنران مي‌افزايد.





مشاهده مقاله  سخنراني و جرات ورزي يا قاطعيت




نکاتي در حرکات بدن در سخنراني که بر جذابيت گفتار مي‌افزايد


مديريت زبان بدن حتي از گفتار هم پيچيده‌تر است. وقتي که صحبت از حرکات بدن در سخنراني به ميان مي‌آيد در اکثر مواقع منظور بخش‌هاي بالايي بدن است. حال حرکات دست باشد، حالات مختلف صورت هنگام صحبت کردن و مکث در سخنراني باشد يا همان حرکات نامحسوسي که هنگام تکان دادن سر و نگاه کردن به اطراف توسط مخاطب ديده مي‌شود. با اين حال در اين مقاله از دانشگاه زندگي قرار است به بخشي از حرکت بدن که کم‌تر بدان پرداخته شده يعني پايين‌تنه هر سخنران بپردازيم که شامل پاهاي سخنران و حرکات متنوع آن مي‌شود. به علاوه اين بار قرار است روي موقعيتي از ايستادن تمرکز کنيم که نيازي نيست دائم روي صحنه در حرکت باشيد و حتي پشت تريبون هم مي‌توانيد حرکات بدن خود را با مخاطبان و براي انتقال بهتر پيام به اشتراک بگذاريد. با اين حال حرکات بدن نسبت به حالتي که سخنران روي صحنه آزادانه فعاليت دارد محدود‌تر است.


نکاتي در حرکات بدن در سخنراني که بر جذابيت گفتار مي‌افزايد


برخي از موقعيت‌هايي که مي‌توانيد مطابق با اين آموزش حرکات بدن خود را در آن تطبيق دهيد عبارتند از:



  • موارد بسيار رسمي (مثل افتتاحيه‌ها يا جشن فارغ‌التحصيلي)

  • کنفرانس‌ها يا نشست خبري

  • سخنراني در اماکن مذهبي نظير مساجد، کليسا و …

  • سخنراني‌هاي رسمي سياسي (خصوصا زماني که قرار است فيلمبرداري شود)

  • هر موقعيتي که شما مجبور هستيد پشت ميکروفون و از طريق تريبون به صورت نيمه ثابت يا تقريبا ثابت سخنراني داشته باشيد


نکاتي در حرکات بدن در سخنراني که بر جذابيت گفتار مي‌افزايد


فوايد التزام به حرکات بدن حين سخنراني


در حالي که تکنيک‌هاي زيادي براي اصلاح، تربيت و ترميم زبان بدن در سخنراني وجود دارد و سبک و سياق مختلفي هم براي ايراد سخنراني ابداع شده است بازه حرکات بدن شما به عنوان يک سخنران محدوديتي ندارد. بهره‌مندي از حرکات بدن هنگام سخنراني فوايد بي‌شماري به دنبال دارد:


 


محصول فن بيان را خريداري کنيد


www.daneshgahezendegi.com


فلسفه ي سوال پرسيدن بسيار ساده است: پرسيدن سوال پاسخ‌هايي را به افراد ارائه مي‌دهد که براي پيش رفتن در زندگي به آن نياز دارند. اگر به شبانه روز زندگي خود نگاه کنيد متوجه مي‌شويد که کم‌تر پيش آمده است روز و شبتان را بدون سوال پرسيدن از ديگران سپري کرده باشيد. اصلا درک زندگي بر مبنا سوال پرسيدن بنا شده است و اين قانون کلي وجود دارد که هر چه بيش‌تر سوالات حساب‌شده‌اي بپرسيم به پاسخ‌هاي بهتر و درست و درمان‌تري نيز دست خواهيم يافت. به علاوه سوال پرسيدن يکي از ساده‌ترين راه‌هاي برقراري يا تحکيم ارتباط است. چنان چه که در جلسات پرسش و پاسخ پس از سخنراني مي‌بينيم ارتباط افراد با سخنران قوي‌تر مي‌شود و تا مدت‌ها بعد از سخنراني ادامه پيدا مي‌کند.


برگزاري جلسات پرسش و پاسخ يکي از مهارت‌هاي سخنرانان حرفه‌اي و در عين حال از مزايا سخنراني‌هاي گفتگومحور است. سخنراني‌هايي که از جلسات پرسخ و پاسخ اصولي و منظمي برخوردار باشند و طي آن به تمام علامت‌هاي سوالات ذهن مخاطبان پاسخ داده شود معمولا از اعتبار و ارزش متفاوتي نزد شرکت‌کنندگان برخوردار هستند؛ اما به خوبي مي‌دانيم برگزاري موفق و از پس از آن مديريت و به سرانجام رساندن اين گونه جلسات کار دشواري است و هر سخنراني از پس آن برنمي‌آيد مگر با کسب مهارت‌هاي مرتبط.


هر آن چه که براي برگزاري و مديريت جلسه پرسش و پاسخ بعد از سخنراني نياز داريد در مطلب امروز دانشگاه زندگي در اختيارتان نهاديم. تا پايان اين مطلب همراه ما باشيد.


برگزاري و مديريت جلسات پرسش و پاسخ بعد از سخنراني


پرسش و پاسخ از ديد سخنران و مخاطب ممکن است معاني متفاوتي داشته باشد. به طور کلي پرسش و پاسخ روشى است که سخنران، مجري يا مدرس به وسيله آن مخاطب خود را به تفکر پيرامون مطلب يا مفهومى جديد يا بحث خاصي تشويق مى‌کند. در اين روش مخاطب به دنبال اولين جرقه‌هايي که در ذهن او زده شده است تلاش مى‌کند با کوشش‌هاى فکري از معلوم به مجهول حرکت کند و به اين ترتيب خودش به پاسخ صحيح سوالاتش برسد؛ نه اين که لقمه حاضر و آماده‌اي در اختيارش قرار گرفته باشد.





مشاهده مقاله  ارتباطات نوين در کسب وکار: 6 فن مذاکره با مشتري در يک معامله موفق




جلسات پرسش و پاسخ بعد از سخنراني


اين روش را روش سقراطى نيز مي‌نامند. علت اين نامگذاري به اعتقادات و باورهاي سقراط برمي‌گردد. سقراط معتقد بود که دانش در طبيعت افراد وجود دارد و قرار نيست چيزي به آن‌ها القا شود. تنها کافى است که گوينده، مجري، سخنران يا مدرس زمينه را مساعد کند و به مخاطب خود کمک نمايد تا او خود به دانش مورد نظر برسد. دقيقا مثل تلاش پرستاري که به تولد نوزاد کمک مي‌کند اما نقش مستقيمي در تولد او ندارد روش آموزش سقراط بر اساس همين باور بوده است. به اين شکل که در جلسات بحث با شاگردانش ابتدا به انتقال اطلاعات يا پاسخ به سؤال نمى‌پرداخت؛ بلکه از راه پرسش‌هاى متوالي و به چالش کشيدن افکار، افراد را به تفکر وامى‌داشت و آنان را قدم به قدم هدايت مى‌کرد تا خودشان ابهامات ذهني خود را برطرف نمايند.


اصول پرسش و پاسخ مخاطبان از سخنران در سخنراني


هر فردي که قرار باشد سوالي از سخنران بپرسد بايد در نظر داشته باشد که در اجتماع کوچک يا بزرگي قرار دارد که براي جلوگيري از هرج و مرج و پيشبرد امور لازم است صلاح جمع را در نظر داشته باشد. از اين رو هر فرد بايد به اصولي در پرسش و پاسخ بعد از سخنراني از سخنران پايبند باشد:



  • صبوري به خرج دهد. اگر يک ميکروفون وجود دارد براي رسيدن ميکروفون منتظر بماند

  • به اندازه‌اي که سخنران به اصل مکث حين سخنراني اعتقاد دارد هر فرد بايد در جلسه پرسش و پاسخ به اندازه کافي در پرسيدن سوالات خود مکث را رعايت کند تا پيام بهتر منتقل شود

  • سکوت را حين پرسش ساير افراد حاضر در سخنراني رعايت نمايد

  • در جلسات پرسش و پاسخ بهانه‌جويي نکند و به فکر گله و شکايت از سخنران يا ساير عوامل نباشد

  • سخنران را با با نام خطاب نکند و از نام‌خانوادگي براي مورد خطاب قرار دادن او استفاده کند؛ حتي اگر سخنراني کاملا غيررسمي باشد

  • در طول جلسات پرسش و پاسخ بعد از سخنراني پرگويي نکند و به اندازه زماني که به او اختصاص داده شده است صحبت کند

  • هر زمان که نوبت به او رسيد بيش از يک سوال نپرسد و به اين ترتيب به حقوق بقيه احترام بگذارد

  • اگر شرايط مساعد بود معرفي کوتاهي از خود هنگام سوال پرسيدن داشته باشد

  • به اندازه کافي هنگام پرسش و پاسخ بلند صحبت کند


مسير زندگي خود را اينجا کليک کنيد


دانشگاه زندگي به شما کمک مي کند که مسير درست را انتخاب کنبد


من خودم را فردي عصبي نمي‌دانم، ‌اما زماني که چيزي ناراحتم کند با بالا بردن صدا مشکل دارم. بنابراين عامل عصبانيت روي هم انباشته مي‌شود و به جاي اين که مانند دانه‌هاي شن درون يک صدف به مرواريد تبديل شود، منفجر مي‌شود… معمولاً اين اتفاق در مقابل فردي که رفتارش را دوست ندارم رخ مي‌دهد.


راجع به اين موضوع با درمانگرم صحبت نموده‌ام. زيرا از کودکي چيزي ترسناک‌تر از زمان‌هايي که پدرم به مادرم، من يا يکي از خواهرانم و يا همه ما فحش و ناسزا مي‌داد، به خاطر ندارم. هنوز هم نمي‌توانم يک بستني بدون يادآوري آن خاطرات بخورم، چون همه آن خاطرات به سرعت از ذهنم مي‌گذرند.


بنابراين به کتاب‌هاي فرزندپروري‌ام رجوع کردم که تمامي مسائل زندگي در آن‌ها يافت مي‌شوند. نويسنده، اليزابت پنتلي[1]، شش گام براي حفظ خونسردي در کتاب «راه حل نظم و ترتيب بدون گريه[2]» ذکر کرده است که برخلاف مواردي که در بيشتر کتاب‌ها ديده‌ام براي من آزاردهنده نيستند. من از پاراگراف‌هاي مختلف خلاصه زير را برگزيده‌ام. اما اگر شما هم مانند من هنگام مراوده با بچه‌ها نمي‌توانيد خونسردي خود را حفظ کنيد، براي مديريت خشم حتما اين کتاب را تهيه کنيد:


مديريت خشم


1. دست نگهداريد


اگر حس کرديد که در حال از دست دادن کنترل خود هستيد دست نگهداريد. اگر در وسط يک جمله هستيد دست نگهداريد. حتي فکر خود را به پايان نرسانيد، جز براي گفتن «دارم ديوانه مي‌شوم!». اگر در حال حرکت هستيد توقف کنيد. يک وضعيت توقف مناسب به عنوان ترمز فيزيکي براي احساسات خود تمرين کنيد. يک وضعيت توقف خوب بالا بردن دست‌ها در مقابل صورت با انگشتان صاف و کف دست رو به بيرون مي‌باشد. عصبانيت را از خود دور کرده و هم‌زمان کلمه توقف را به زبان بياوريد.





مشاهده مقاله  روش‌هاي افزايش اعتماد به نفس




اگر به قدري از کودک خود عصباني باشيد که آماده کتک زدن او باشيد و نتوانيد براي کنترل خود از وضعيت توقف استفاده کنيد چه بايد کرد؟ در چنين حالتي سريعاً شروع به کف‌زدن نماييد. زماني‌که خود را در شرف کتک زدن مي‌بينيد، با بيان احساس عصبانيت خود به سرعت و شدت کف بزنيد.


اين تکنيک مديريت خشم از شناخت خشم و متوقف کردن خود براي همه مشکلات ريز و درشت قابل استفاده مي‌باشد.


 


2. به خودتان فضا بدهيد


در هنگام عصبانيت بزرگترين اشتباه ممکن، باقي ماندن در موقعيتي است که موجب عصبانيت شما شده است. زيرا اين کار خشم شما را بيشتر خواهد کرد. آن‌چه که در اين نقطه اهميت دارد ترک موقعيت عصباني‌کننده مي‌باشد. نمي‌توانيد يک مشکل را در حالت عصبانيت حل کنيد. در چنين شرايطي فقط وضعيت تشديد شده و يا مشکلات جديدي اضافه خواهد شد. شما قصد داريد از فرزندتان دور شويد تا آرام شده و خود را کنترل نماييد و به احتمال زياد به فرزند خود نيز فرصتي براي آرام شدن دهيد.


 


3. نفس عميق بکشيد


واکنش‌هاي داخلي و فيزيکي خود به خشم را کنترل کنيد. احتمالا ضربان قلب شما افزايش يافته، تنفس سريع شده، صورت برافروخته شده و صدايتان بالا رفته است. اولين مرحله براي کنترل درون، تنفس عميق مي‌باشد.


تنفس عميق به بدن اجازه مي‌دهد تا با اکسيژن پر شود و بالا رفتن آدرنالين در بدن را متوقف مي‌نمايد. اين اکسيژن، اضافي بدن و تنفس شما را آرام نموده، ضربان قلب را پايين آورده و به مغز اجازه فکر کردن خواهد داد.





مشاهده مقاله  6 تاثير مخرب پرخاشگري منفعلانه بر رابطه




تعدادي نفس عميق و آرام بکشيد. دست خود را روي شکم قرار داده و هوا را به داخل بکشيد تا شکم بالا بيايد. يک کلمه يا عبارت آرام‌کننده مانند «اين نيز بگذرد» را تکرار کنيد و يا بشماريد.


نفس عميق بکشيد


4. بررسي کنيد


زماني که آرام شديد ببنيد که چه اتفاقي افتاده است. يک راه مناسب براي بررسي تصور اين اتفاق براي شخصي ديگر مانند خواهر يا برادر يا يک دوست مي‌باشد. نگاه کردن از بيرون به موقعيت به شما کمک مي‌کند تا واقعيت‌ها را ببينيد. ممکن است دليل خشم خود را بهتر بفهميد يا متوجه شويد که واکنش شما اشتباه بوده است.


 


5. مشکل را تعريف کنيد


براي مديريت خشم بعد از ديدن واضح‌تر موقعيت بايد مشکل را دقيق تعريف کنيد. سعي کنيد مشکل را در يک يا دو جمله با کلمات واضح و ساده و دقيقاً با حالتي که باعث خشم شما شده تعريف نماييد.


 


مقالات مسير زندگي را دنبال کنيد


دانشگاه زندگي را کليک کنيد


يکي از بهترين هدايايي که مي‌توانيم به فرزندان خود بدهيم، زماني براي بازي کردن است. هم اينکه به همراه آن‌ها بازي کنيد و هم اينکه آن‌ها قارد باشند به تنهايي بازي کنند، اهميت دارد. اما يافتن وقت کافي براي اين کار، براي بسياري از والدين دشوار است مخصوصاً براي والديني که هر دو شاغل هستند و وقت کافي براي چنين اموري ندارد. در اين مطلب مي‌خواهيم بگوييم که چرا بازي کردن بسيار مهم است و امري نيست که اختياري باشد. همراه دانشگاه زندگي باشيد.


بازي کردن اين قدر در توسعه شخصيتي بچه‌ها اهميت دارد که کميته سازمان ملل متحد، برخورداري از آن را حق اوليه هر کودکي دانسته است. بازي کردن براي بچه‎‌ها يا داشتن وقت کافي و مناسب براي بزرگ‌ترها، براي سلامت شناختي، فيزيکي، اجتماعي و احساسي، بسيار مهم است و حتماً بايد به آن توجه شود. البته بايد اشاره کنيم که بازي کردن به عنوان يک خانواده و در کنار يکديگر، موجي از شادي و عشق و ارتباط عاطفي عميق را به وجود مي‌آورد.


بازي کردن براي سلامت مغز مهم است: 75 درصد توسعه مغزي پس از تولد فرزند رخ مي‌دهد، يعني مابين تولد تا 20 سالگي. بازي کردن در کودکي، باعث تحريک مغز و ايجاد ارتباط گسترده ميان سلول‌هاي مغزي مي‌شود. اين موضوع باعث مي‌شود مهارت‌هاي حرکتي کودک مانند راه رفتن، دويدن، پريدن و حرکات ديگر، توسعه پيدا کنند. بازي کردن در دوران نوجواني موجب مي‌شود ارتباطات مغزي حتي بيشتر از قبل توسعه يابد، به ويژه در لوب جلويي مغز که مرکز نقشه‌ريزي و تصميم‌گيري است. بنابراين سود اين کار، در آينده‌ي فرد مشخص مي‌شود.


بازي کردن


بازي موجب برانگيخته شدن خلاقيت و تخيل مي‌شود: تحقيقات نشان مي‌دهند، کودکاني که در براي استفاده از تخيل تشويق شده‌اند، در دوران بزرگسالي از خلاقيت بيشتري برخوردار هستند. قطعاً اين مورد در هنر بسيار اهميت دارد، اما خلاقيت فقط به موضوعات هنري مربوط نمي‌شود. زيرا افراد به وسيله خلاقيت مي‌توانند راه‌هايي جديد براي انجام کارها و خلق محصولات پيدا کنند و زندگي بهتري داشته باشند.





مشاهده مقاله  شش گام مديريت خشم




بازي کردن قابليت اجرايي و عملي مغز را توسعه مي‌دهد: قابليت اجرايي، مغز ما را قادر مي‌سازد تا زمان و توجه خود را مديريت کنيم، بتوانيم برنامه‌ريزي کنيم و کارها را بر اساس نظم و ترتيب انجام دهيم، جزئيات را به خاطر بياوريم و متوجه شويم در شرايط مختلف، چه حرفي مناسب است. اين قابليت در دوران کودکي، باعث مي‌شود با استفاده از تجربيات گذشته، بر احساسات خود کنترل داشته باشيم و بدانيم در زمان حال، انجام چه کاري بهتر است.


در واقع اين قابليت به کنترل کردن خود و رعايت نظم مربوط مي‌شود. همچنين بچه‌هايي که قابليت اجرايي در آن‌ها توسعه يافته، نتايج بهتري در مدرسه کسب مي‌کنند، با ديگران برخورد بهتري دارند و تصميمات خوبي در زندگي مي‌گيرند. باور کنيد که بازي کردن، لوب جلويي مغز را تمرين مي‌دهد و توانايي آن را بهبود مي‌بخشد!


علاوه بر اين؛ بازي کردن «تئوري ذهن» کودک را توسعه مي‌دهد: تئوري ذهن توانايي قرار دادن خود به جاي فردي ديگر است. تظاهر کردن و خود را به جاي ديگران قرار دادن، نوعي بازي کردن محسوب مي‌شود که در آن، کودک خود را جاي افراد ديگر قرار مي‌دهد و سعي مي‌کند کار آن‌ها را انجام دهد. حضور در اين بازي‌ها، نياز به درک تفکرات و احساسات هم‌بازي‌ها دارد. بنابراين بچه‌هايي که اين بازي‌ها را تجربه مي‌کنند، حس همدلي بهتري نسبت به افراد ديگر دارند و توانايي برقراري ارتباط‌شان با آن‌ها افزايش مي‌يابد.


بازي کردن


نقش والدين در بازي کردن و توسعه مهارت‌هاي فرزند


مهارت‌هاي ارتباطي، اصلاح احساسات، تفکر انعطاف‌پذير و قابليت برقراري ارتباط با ديگران و همچنين جرئت يافتن براي امتحان و کشف چيزهاي جديد، کليدهاي داشتن يک زندگي موفق هستند. حالا مي‌خواهيم بگوييم که والدين چه نقشي در توسعه اين مهارت‌ها دارند.


محصول فن بيان را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را با ما دنبال کنيد


مديريت صحيح زمان موضوعي بسيار حياتي در زندگي ماست. شايد چنين جملاتي را گفته باشيد و شايد هم از ديگران شنيده باشيد.



  • مي‌خواهم هر روز به باشگاه بروم اما وقت کافي ندارم.

  • دوست دارم هر شب براي کودکانم کتاب بخوانم اما وقت کافي ندارم.

  • براي کاري که دوست دارم تلاش کردم اما وقت کافي براي ادامه آن را ندارم.


 


اين‌‌‌‌ها جملاتي است که احتمالا هر روز از طرف دوستان، خانواده و خودتان مي‌شنويد. ما انسان‌ها معمولاً در کارهايي که فکر مي‌کنيم بايد انجام دهيم؛ گرفتار شده‌ايم و در مواردي، براي کارهايي که به سلامت ما کمک مي‌کنند نيز اهميت زيادي قائل نيستيم. در واقع اگر وقت کنيم، به سراغ انجام کارهاي مربوط به سلامتي خود مي‌رويم. در نتيجه، سلامت ما به خطر مي‌افتد، روابط ما دچار مشکلاتي مي‌شود و بچه‌هاي‌مان بدون فعاليت‌هاي خانوادگي مفيد و شاد، بزرگ مي‌شوند. حتي مجبور مي‌شويم از آرزوها و خواسته‌هاي‌مان دست بکشيم و کارهايي که دوست داريم را در پايين‌ترين رده اهميت قرار دهيم.


آيا شما نيز توسط زمان کنترل مي‌شويد يا خودتان کنترل آن را در دست گرفته‌ايد؟ اگر مي‌خواهيد مديريت صحيح زمان داشته باشيد؛ در ادامه 7 نکته موثر را به شما معرفي مي‌کنيم. بنابراين همراه ما باشيد.


زمان را مديريت کنيم


1 – از عذر و بهانه آوردن دست بکشيد


شما دقيقاً به اندازه هر شخص ديگري، 24 ساعت در روز فرصت داريد. کمي به اطراف خود نگاه کنيد، افرادي وجود دارند که شغل‌هاي سخت، مسئوليت‌هاي سخت خانوادگي و يا مشکلاتي در سلامت جسماني دارند اما وقت خود را به درستي مديريت مي‌کنند و زندگي رضايت ‌بخش‌تري نسبت به شما دارند. شايد به نظر برسد افراد ديگري هستند که انرژي بيشتري در زندگي دارند و کمتر مي‌خوابند. يا اينکه اثري از استرس و ناراحتي در آن‌ها مشاهده نمي‌شود. اما واقعيت اين است که تعداد زيادي از افراد شبيه شما، از زندگي متعادل‌تري برخوردار هستند. اولين قدم براي تغيير در سبک زندگي، اين است که مسئوليت کارها را بپذيريد و هيچ عذر و بهانه‌اي نياوريد.





مشاهده مقاله  با اين ترفند ها بر ترس از تغيير خود براي هميشه غلبه کنيد




مديريت زمان


2 – اهدافي براي خود تعيين کنيد


ابتدا يک ليست تهيه کنيد. تمام اهدافي که در صورت داشتن وقت بيشتر، به آن‌ها مي‌پرداختيد، در ليست وارد کنيد. سعي کنيد اين اهداف را به شکلي کاملاً واقع‌گرايانه و قابل دسترسي بنويسيد. بله، ممکن است ايده‌هاي تخيلي درباره نجات جهان يا کسب چند ميليارد پول داشته باشيد اما هر چه اهداف‌تان را واقعي‌تر کنيد، بهتر است. از ميان تمام اهداف، 3 تا را به عنوان اصلي انتخاب کنيد. اين‌ها مواردي هستند که بيشترين اهميت را براي شما دارند و مي‌خواهيد به سرعت به آن‌ها دست پيدا کنيد.


3 – براي مدتي از يک دفترچه مديريت زمان استفاده کنيد


قبل از خوابيدن، کارهايي که در تمام ساعات آن روز انجام داده‌ايد را در يک دفترچه يادداشت کنيد. بنويسيد که چه کارهايي انجام داديد و احساس شما درباره آن چيست. آيا واقعا نيازي بود که آن را انجام دهيد؟ آيا واقعاً مي‌خواستيد آن کار را انجام دهيد؟ آيا اين امکان وجود داشت کارها را به شکلي انجام دهيد که در نهايت زمان بيشتري داشته باشيد و به کارهايي که مهم‌تر هستند، رسيدگي کنيد؟


اگر قبل از خواب متوجه شديد که نمي‎توانيد تمام کارهاي روزانه را به خاطر بياوريد، بهتر است دفترچه را با خودتان همراه داشته باشيد و چند بار در طول روز از آن استفاده کنيد. مي‌دانيم که اين کار ممکن است براي شما سخت باشد اما اگر دوست داريد تغييري در زندگي ايجاد کنيد، بايد از همين کار آغاز کرده و در مديريت زمان خود، به فردي حرفه‌اي تبديل شويد.


يک نکته اضافي هم بدانيد: تحقيقات نشان مي‌دهند هنگامي که افراد براي تغيير در بخشي از زندگي، کارهاي خود را پيگيري و بررسي مي‌کنند؛ حتماً پيشرفتي رخ مي‌دهد. ممکن است براي کاهش وزن، ترک سيگار يا انجام تمرينات تلاش کنيد و اين اولين کاري است که بايد براي موفق شدن در اين راه، انجام دهيد.





مشاهده مقاله  هفت گنجي که شما را در نظر همه دوست داشتني و اجتماعي مي نماياند




4 – داد‌هاي خود را بررسي کنيد


به الگوها و انتخاب‌هاي خود در دفترچه مرحله قبل، توجه کنيد. بررسي کنيد که آيا ميان اهداف شما براي گذراندن وقت و آنچه که در واقعيت انجام مي‌دهيد، تفاوتي وجود دارد؟ آيا کارهايي در دفترچه به چشم مي‌خورند که دوست داشتيد در آن وجود نداشته باشد؟ آيا مشکلات مالي و يا احساسي شما، سد راه مي‌شود و اجازه نمي‌دهد کارها را به شکلي که مي‌خواهيد انجام دهيد؟ بسيار مهم است که تمام داده‌ها را بررسي و چنين مواردي را درباره خود کشف کنيد.


5 – برنامه‌ريزي کنيد


تحقيقات نشان مي‌دهند که برنامه‌ريزي کردن و برداشتن گام‌هاي عملي در راستاي تحقق برنامه، باعث مي‌شود که احساس بهتري نسبت به خود داشته باشيد.


به آن 3 هدفي که گفته بوديم، بازگرديد و ببينيد که هم‌اکنون مي‌توانيد چه تصميماتي جديدي بگيريد. هنگام تفکر درباره تصميمات، محدوديت‌ها را نيز در نظر بگيريد اما آن‌ها را بيش از حد بزرگ‌نمايي نکنيد.


 


مقالات مسير زندگي را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را اينجا دنبال کنيد


هيچ ازدواج و يا رابط? شويي‌ در اين دنيا بي‌مشکل و آرام نيست، و يا امکان ندارد که پستي و بلندي‌هاي زندگي را تجربه نکند. مقول? ازدواج هم مثل تمام مقوله‌هاي ديگر، دو رو دارد، اوقات خوش و اوقات تلخ.


 


دلايل زيادي ممکن است زوج‌ها را از يکديگر دور کند تا باعث شود که مثل دو غريبه با هم رفتار کنند يا تصميم به جدايي بگيرند. اين مسائل مي‌توانند شامل بي‌عفتي، کج‌فهمي، بي‌اعتمادي، مشکلات مالي، دخالت خانواده‌ها يا غيره باشد. هر چه که هست، نمي‌تواند غيرقابل حل يا غيرقابل دور زدن باشد.


برقراري آرامش در زندگي شويي


اين هم از چند نکته که مي‌تواند به شما در برقراري آرامش در زندگي شويي کمک کند:




  1. عبادت




خانواده‌اي که شامل عبادت دسته‌جمعي شود، تا ابد مستحکم مي‌ماند. هيچ‌چيزي فراي قدرت قادر مطلق _ خدا _ نيست. سرودي مسيحي در اين باره مي‌گويد: (چه دوست ارزشمندي که ما داريم، مسيح، که تمام گناهان و غم‌هاي ما را به جان مي‌خرد. چه نعمتي که در عبادت خدا هست. او چه آرامشي که با اجتناب از عبادت از دست مي‌دهيم، او چه دردهاي غيرضروري که به جان مي‌خريم. هيچ‌کس نمي‌تواند تنها با اتکا به قدرتش از پسِ مشکلات برآيد).


به عنوان يک خانواده کنار هم جمع شويد و سعي کنيد مشکلات‌تان را با خدا در ميان بگذاريد از او براي حل‌شان کمک بگيريد. خداوند شما را راهنمايي کرده و راه درست را مقابل اَقدامتان قرار مي‌دهد. عبادت از آرامش بي‌حد و مرزي برخوردار است و بنابراين باعث برقراري آرامش در زندگي شويي مي شود.


عبادت و شکرگزاري




  1. ارتباط




ارتباط و صحبت، کليد اساسي يک ازدواج و تأهلِ موفق است. به عنوان يک انسان، هم? ما دروني گستاخ داريم و از بقيه انتظار داريم تا هميشه اين مسئله را در نظر بگيرند و در مواجهه با تمام روابط‌مان، اين ويژگي را به رخ مي‌کشيم. گاهي وقت‌ها ما توسط يکي از اطرافيان‌مان مورد توهين قرار مي‌گيريم و منتظر عذرخواهي از سمت و سوي او هستيم اما او چنين کاري نمي‌کند. پس ما از اين بابت از او کينه به دل گرفته و سعي مي‌کنيم در موقعيتي مناسب به او صدمه بزنيم.


چيزي که ما در اين ماجرا متوجهش نيستيم، اين است که شايد آن فرد از قصد اين کار را نکرده و اين سوءتفاهم، فقط به دليل تفاهم در ميان نقظه نظرها و عقايد شما بوده. ممکن است چيزي که براي شما توهين‌آميز به‌نظر بيايد، براي او کاملاً عادي باشد. اگر همسرتان با رفتار يا حرفي شما را آزار داد و به شما توهين کرد، ممکن است از اين نتيجه و پي‌آمد رفتار و گفتار خويش آگاه نباشد. به همين سبب شما بايد به او بگوييد که رفتارش باعث شده چه حسي داشته باشيد و همچنين از او انتظار عذرخواهي داريد.





مشاهده مقاله  3 باور اشتباه که اگر به آنها اجازه دهيد شما را درگير خواهند کرد




هيچ چيزي را با فرض بر اين‌که (خودش بهتر مي‌داند) در درون خود نگه نداريد، چرا که انسان جايزالخطا است. همچنين شخص يا اشخاص ثالثي را در حل مشکل شويي خود راه ندهيد. بيشتر زوج‌ها عادت دارند به جاي صحبت با همسر خود، مشکلات شويي خود را با خانواده يا دوستان خود درميان بگذارند. اين کار ممکن است باعث شود که فرد ثالث پيشنهاد‌هاي غلطي به شما بدهد و ضرر بيشتري به رابط? شما وارد کند. خانواده و دوستان خود را خارج از محدوده‌ي مشکلات نگاه داريد و ارتباط بيشتري با همسر خود برقرار کنيد.




  1. بخشش




نبخشيدن سبب ايجاد تلخي مي‌شود، و تلخي هم در طول زمان به تدريج تبديل به حس نفرت مي‌شود. گاهي وقت‌ها بايد يادبگيريد تا بي‌خيال يک موضوع شويد، مثلاً وقتي که همسرتان از شما به خاطر توهينِ اخيرش عذرخواهي نمي‌کند. و اگر چنين کرد، سخاوتمندانه او را ببخشيد و سنگ‌دلي پيش نگيريد. او را در آغوش بگيريد و ببوسيد تا بداند که او را کاملاً بخشيده‌ايد.


هروقت که دعوا و بحث و جدلي پيش آمد، سعي نکنيد کار يا حرفي که در گذشته زده بود را مجدداً يادآوري کنيد. حتي اگر اين حرف يا کار، يک روز قبل يا يک ساعت قبل انجام شده بود. وقتي مي‌گوييد که او را بخشيده‌ايد، بايد يادبگيريد که فراموش‌کردن نيز بخشي از بخشيدن است. اگر او را ببخشيد اما همچنان کردار و گفتارش را به وي يادآوري کنيد، باعث مي‌شود فکر کند که شما همچنان خشم و غمِ حاصل از آن اتفاق را در قلب‌تان حمل مي‌کنيد که همين کار، سبب ايجاد تلخي در قلب همسرتان مي‌شود.


 


آيا مسير زندگي خود را گم کرده ايد؟


دانشگاه زندگي همراه شماست


وقتي که از نقطه تعادل عبور مي‌کنيم در دو مرز خطرناک قرار مي‌گيريم: مرز افراط و تفريط که هر لحظه احتمال سقوط ما از پرتگاه آن‌ها وجود دارد. هر جامعه‌اي بالاخره گرفتار سطوحي از همين مبالغه و بي‌ارزش پنداشتن امور مختلف است و معمولا اجراي تعادل و تعادل‌گرايي در افراد مختلف و طبقات مختلف جامعه با خطاهاي زيادي رو به رو بوده است. شايد به همين دليل است که معمولا نکات مهم و اساسي زندگي بي‌ارزش پنداشته مي‌شوند و مسائل بي‌ارزش آن قدر مهم تلقي مي‌شوند که همه حواس ما را متوجه خود مي‌سازند.


سبک زندگي هر فردي بيانگر فلسفه و عادات او مي‌باشد. سبک زندگي را مي توان به مجموعه‌اي کم و بيش جامع از عملکردها تعبير کرد که فرد آنها را به کار مي گيرد؛ چون نه تنها نيازهاي جاري او را برآورده مي‌کنند بلکه روايت خاصي را هم که او براي هويت شخصي خود برگزيده است، متجسم مي‌سازد. اگر گوشه و کنار زندگي و همين اطرافتان را جستجو کنيد به احتمال زياد نمونه‌هاي زيادي از افراط و تفريط را مشاهده مي‌کنيد.


 


افراط و تفريط


ما هم در دانشگاه زندگي برخي از مصاديق افراط و تفريط و باورهايي که در جامعه ما را به سمت سقوط مي‌کشانند را گردآوري کرديم که در ادامه مي‌خوانيد.


افراط و تفريط و باورهايي که در جامعه ما را به سمت سقوط مي‌کشانند


مثل افراط در پرداختن به شغل، افراط در شيوه معاشرت ما با ديگران و …


به طور کلي برخي از مصداق‌هاي افراط و تفريط عبارتند از:


افراط و تفريط در پرداختن به کار و شغل


رفتار افراطي در اين زمينه شلوغ بودن سر افراد به دنبال پرداختن به يک شغل يا کار است و رفتار تفريطي احتمالا اين باشد که فرد فقط يک کار را در يک زمان خاص انجام دهد؛ بدون اين که بتواند روي کار ديگري تمرکز کند و از وقتش استفاده بهينه داشته باشد.





مشاهده مقاله  ما آفريده شديم که شاد باشيم، اما براي رسيدن به شاد بودن چه کاري بايد انجام دهيم؟




هرگز حرف زدن با عمل کردن يکي نمي‌شود. ما به عنوان بخشي از جامعه درگير شغل و کاري مي‌شويم و هر چند که شغل ما بخشي از زندگي ما مي‌باشد ولي به مرور زمان کار کردن را با زندگي کردن اشتباه مي‌گيريم! شايد تفکري که پشت اين رفتار ما وجود دارد همين يک جمله باشد: ببينيد من چه قدر سرم شلوغ شده است!


شايد دليل اين رفتار افراطي اين تفکر غالب باشد که هر کسي بيش‌تر کار کند، کار مهم‌تري انجام داده است!


 


افراط و تفريط


افراط و تفريط در اظهار نظرات و انتقاد


گاهي انتقاد سر به فلک مي‌زند و در زندگي اجتماعي هر کسي مجوز نقد هر موضوعي را به خودش مي‌دهد. البته طبيعي است؛ چون وقتي کسي کار يا چيزي براي عرضه داشته باشد و در معرض ديد قرار دهد در واقع اجازه داده تا قضاوت شود. در نقطه مقابل هم تفريط قرار دارد که احساسات و ترس ما مانع از بيان حقايق مي‌شود. به طور کلي آشکار شدن زواياي پنهان شخصيت در قضاوت کردن ديگران به خوبي صورت مي‌گيرد و افراد به خوبي اين افراط و تفريط‌ها را به نمايش مي‌گذارند.


افراط و تفريط در آزادي


محدوديت‌ها در واقعيت بر خلاف محدود کردن ما، يک فرصت براي توسعه مهارت‌هاي انساني هستند؛ چون همه ما به خطوطي مشخص نياز داريم تا بتوانيم با رعايت آن به رنگ آميزي بپردازيم؛ نه فضاهاي خالي که به راحتي قابل رنگ کردن باشند. خطوطي که هنرنمايي ما را نشان مي‌دهند. واگرنه رنگ‌آميزي فضاهايي که از قبل با خطوطي مشخص شده‌اند هنر زيادي نمي‌خواهد


 


براي يافتن مسير زندگي درست کليک کنيد


دانشگاه زندگي به شما کمک مي کند


خودآگاهي به عنوان مهم‌ترين قابليت مديران شناخته شده که حتماً بايد به آن توجه ويژه‌اي کنند. با توجه به گفته‌هاي نويسندگان کتاب How to Become a Better Leader (چگونه يک رهبر بهتر شويم)، رهبران و مديران موفق مي‌دانند که چگونه از مزيت‌هاي طبيعي و دورني خود بهره بگيرند و اين موضوع به آن‌ها کمک فراواني مي‌کند.


همچنين تحقيقي درباره تاثير خودآگاهي بر کمپاني‌هاي مختلف انجام شده است. در اين تحقيق بالغ بر 486 کمپاني معتبر حضور داشتند و در نهايت مشخص شد در کمپاني‌هاي موفق‌تر که سود بيشتري کسب مي‌کنند، ميزان خودآگاهي در ميان کارمندان بسيار بيشتر از کمپاني‌هاي ديگر است.


اما به نظر مي‌رسد که سطح خودآگاهي در رهبران کمپاني‌ها چندان زياد نيست. ن در مقام‌هايي مانند مديريت، نسبت به مردان از خودآگاهي بسيار بيشتري برخوردار هستند و آمارها نشان مي‌دهند که هنوز جاي پيشرفت در اين زمينه وجود دارد. در تحقيقي که گروه تحقيقاتي Hay روي بيش از 17 هزار نفر در سراسر دنيا انجام داد، مشخص شد 19 درصد ن در مقام‌هاي بالا، خوداگاهي داشتند در حاليکه اين رقم در مردان تنها 4 درصد است. در ادامه نکاتي را نوشته‌ايم که به کمک آن‌ها مي‌توانيد خوداگاهي را افزايش دهيد و به سمت موفقيت پيش رويد:


ابتدا خودتان را بشناسيد


يکي از عوامل اصلي اين است که بتوانيد خود را به خوبي بشناسيد. دکتر تراويس بردبري، نويسنده کتاب Emotional Intelligence 2.0 خودآگاهي را يکي از بخش‌هاي عمده‌ي هوش احساسي انسان مي‌داند. او در تعريف هوش احساسي مي‌گويد که اين هوش، در واقع توانايي تشخيص احساس در خودتان و ديگران و همچنين، توانايي شما در استفاده از اين آگاهي براي تنظيم کردن روابط و رفتارهايتان است.





مشاهده مقاله  7 تفاوت در عاشق ‌شدن بين خانم ‌ها و آقايان




خودآگاهي شما را قدرتمندتر مي‌کند زيرا باعث مي‌شود که تصميمات بهتري بگيريد، دچار تحول شويد و پيشرفت کنيد. در ادامه تعدادي راهکار اساسي براي افزايش خوداگاهي را آورده‎ايم:


خودآگاهي


عوامل بيروني را تشخيص دهيد


عوامل بيروني، محرک‌ها و به طور کلي نشانه‌ها را (چه مثبت باشد چه منفي) تشخيص دهيد و آن‌ها را بررسي کنيد. بدانيد که چرا کارهايتان را انجام مي‌دهيد و واکنش بقيه نسبت به آن چيست؟ شما چگونه در قبال کارهاي ديگران واکنش نشان مي‌دهيد و دقيقاً چرا چنين کاري انجام مي‌دهيد؟ تاثير فرهنگ بر ديدگاه شما و درکتان از ديگران چگونه است؟


 


خودآگاهي


بازخوردهاي قابل اعتماد دريافت کنيد


بازخورد حس همدلي ايجاد مي‌کند و باعث مي‌شود که از تاثير کارهايتان بر ديگران مطلع شويد. يکي از نشانه‌هاي بارز کم بودن خودآگاهي، اين است که نقاط ضعف خودتان را ندانيد و به رفتار، اعمال و اعتقادات خود توجه نکنيد. در اين صورت، بايد انتظار داشته باشيد که عملکرد شما موفقيت‌آميز نباشد.


شرايط را در نظر بگيريد


فکر کنيد که چه زماني بايد از يک ويژگي شخصيتي خاص به نفع خود استفاده کنيد و چه زماني بايد آن را کنار بگذاريد. بر اساس تحقيقا دانشگاه MIT،  بيشتر مديران داراي خوداگاهي، قادر به تشخيص چنين موارد در هويت‌شان و تغيير رفتار در شرايط متفاوت هستند. اين افراد شخصيت خود را به کلي تغيير ندادند بلکه ياد گرفتند خودشان باشند به همراه «مهارت بيشتر». مديران موفقي که از خودآگاهي برخوردار هستند، مي‌دانند در کدام شرايط و موقعيت‌ها از برخي ويژگي‌هاي شخصيتي استفاده کنند و چه زماني اين کار را نکنند.


 


مقالات روانشناسي خانواده را اينجا دنيال کنيد


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

amozesh انجمن نیوز فرشگاه اندروید طراحی وب سایت،سئو و بهینه سازیسایت مطالب خواندنی لینکرام پاورپوینت فصل ۲ حسابداری مدیریت استراتژیک دکتر نمازی Kent بيمه عمر و زندگي پاراگرافهای خودمانی